بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 375بگويد و اكتفاء به آن نمايد. و هم چنين هر گاه بعض از فصول آن را نشنيده باشد كه جايز است آن چه نشنيده خودش بگويد و اكتفاء به آن كند به شرط آن كه وقتى بگويد كه ترتيب ما بين فصول اذان و اقامه حاصل شود. و هر گاه يكى از اذان و اقامه را بشنود و ديگرى را نشنود، آن را كه نشنيده خودش بگويد و ظاهر اين است كه در صورتى كه اقامه را شنيده باشد و بعد از آن خودش اذان بگويد، به اقامه [اى] كه شنيده، اكتفاء نتوان كرد زيرا كه ترتيب بين اذان و اقامه از او فوت شده.(چهارم) هر گاه اذان و اقامهى غير را حكايت كرده باشد، جايز است اكتفاء به همان نمايد در نماز خود.
مسأله 4
مستحب است حكايت كند اذان غير را وقت شنيدن آن، چه اذان اعلامى باشد يا اذان نماز جماعت يا فرادى، چه اذان به وجه مستحب به عمل آمده باشد يا به وجه مكروه. بلى، اگر به وجه حرام به عمل آمده باشد مثل آن كه به صوت غناء گفته باشند و نحو آن، حكايت آن مستحب نيست و مراد به حكايت، آن است كه فصول آن را چون بشنود بدون فاصله معتدٌّ به مثل آن را بگويد. و هم چنين مستحب است حكايت اقامه. و سزاوار است وقتى كه اقامه گوينده «قد قامت الصلاة» بگويد شنونده بگويد: اللَّهُمَّ أَقِمْها وَ أَدِمْها وَ اجْعَلْنِى مِنْ خَيْرِ صالِحى أَهْلِها و بهتر آن است كه «حيعلات» را شنونده بدل كند به «حولقه» به آن كه بگويد: لا حول و لا قوة الّا باللَّه.
مسأله 5
حكايت اذان در نماز نيز جايز است و لكن اقوى لزوم تبديل حيعلات آن است به حولقه.
مسأله 6
در سقوط اذان و اقامه به سبب شنيدن، معتبر است فصل طويل ما بين آن و نماز نشود.
مسأله 7
ظاهر آن است كه در سقوط اذان و اقامه، فرق نباشد ما بين سماع كه صدا به گوش او رسيده باشد يا استماع كه اختياراً گوش داده باشد.
مسأله 8
قدر متيقّن از سقوط، شنيدن اذانى است كه متعلّق به نماز باشد پس اكتفاء نكند بشنيدن اذانى كه در گوش مولود يا عقب سر مسافر مىگويند.
مسأله 9
ظاهر آن است كه فرق نباشد در سقوط، ما بين شنيدن اذان زن يا مرد مگر آن كه شنيدن آن حرام باشد يا آن كه اذان زن بر وجه