بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 394صبح را هم نخوانده، عدول به صبح كند و هم چنين عدول به سابق آن جايز است.
مسأله 27
جايز نيست عدول كردن از نمازى به ديگرى بعد از فراغت از آن مگر در ظهر و عصر در صورتى كه به نيّت عصر چهار ركعت نماز بخواند به گمان آن كه ظهر را به جا آورده و بعد از نماز خلاف آن معلوم شود كه در اين فرض به مقتضاى نصّ صحيح، عدول به ظهر جايز است.
مسأله 28
در عدول، مجرد نيّت عدول كافى است.
مسأله 29
هر گاه كسى در كشتى مثلًا بعد از شروع به سفر و قبل از رسيدن به حد ترخيص به قصد تمام، شروع به نماز كرد و در اثناء نماز رسيد به حد ترخص پس هر گاه داخل ركوع سوم نشده ظاهر آن است كه مىتواند عدول به قصر كند و اگر داخل ركوع سوم شده باشد احوط اتمام نماز و اعادهى نماز است به قصر. و اگر در سفر به قصد قصر شروع به نماز كرد و در اثناء قبل از سلام، رسيد به حد ترخص، عدول كند به تمام.
مسأله 30
اگر داخل نماز شد به نيّت ما فى الذمه به خيال آن كه ظهر بر او است مثلًا و معلوم شد كه عصر بر او بوده، ظاهر آن است كه صحيح و عصر محسوب باشد زيرا كه اشتباه در تطبيق است.
مسأله 31
اگر به خيال آن كه مثلًا دو ركعت از نماز شب را به جا آورده شروع كرد به دو ركعت دومى و معلوم شد كه نخوانده بوده ضرر ندارد و اولى محسوب است. و هم چنين در نوافل ظهر و عصر و مغرب و هم چنين در صورتى كه معلوم شود كه خوانده بوده و باطل بوده است و اين از جهت عدول نيست بلكه به واسطهى آن است كه قصد نماز اول و ثانى بودن در آن معتبر نيست.
فصل دوم در تكبيرة الاحرام
كه آن را «تكبيرة افتتاح» نيز گويند و بناء بر آن كه نيّت، شرط نماز باشد تكبير جزء اول نماز است كه به آن حرام مىشود بر نمازگزار مبطلات نماز و مادامى كه آن را تمام نكرده، قطع آن جايز است و ترك تكبيرة الاحرام عمداً و سهواً مبطل نماز