بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 404قادر شود بر نماز نشسته، واجب است بنشيند يا مستلقى قدرت بر اضطجاع به هم رساند، واجب است انتقال به آن و در حال انتقال، ذكر و قرائت را ترك كند تا مستقرّ شود.
مسأله 27
اگر بعد از قرائت نشسته، قادر بر قيام شود بايد برخيزد و از قيام به ركوع رود و اعادهى قرائت لازم نيست. و هم چنين است اگر در اثناء قرائت، قدرت بر قيام پيدا شود برخيزد و بقيهى قرائت را بخواند و از سر گرفتن لازم نيست. و اگر در حال ركوع، قدرت بر قيام به هم رساند پس اگر ذكر ركوع تمام نشده، خم خم بلند شود تا به حد ركوع قيامى رسد و جايز نيست برخيزد. و از قيام به ركوع رود ثانياً، زيرا كه زيادى ركوع مبطل نماز است. و اگر ذكر ركوع تمام شده باشد براى قيام، بعد از ركوع برخيزد. و اگر قدرت بر قيام بعد از سر بلند كردن از ركوع حادث شود، واجب نيست برخيزد و از قيام به سجده رود زيرا كه نشستن بعد از ركوع به جاى قيام حاصل شده و مجزى از قيام است لكن احوط قيام است.
مسأله 28
اگر از قيام به ركوع رود و در ركوع عاجز شود از ركوع قيامى، پس اگر ذكر تمام شده بنشيند و به سجده رود. و اگر قبل از ذكر باشد به همان حال ركوع، سرازير شود تا به حد ركوع جلوسى رسد و ذكر آن را بگويد.
مسأله 29
واجب است استقرار بدن در حال قرائت و تسبيحات و در حال ذكر ركوع و سجود، بلكه در تمام افعال نماز و اذكار آن، بلكه در حال قنوت و ساير اذكار مستحبه مثل تكبيرات ركوع و سجود نيز استقرار معتبر است. بلى، اگر تكبيرات را در حال عدم استقرار به قصد ذكر مطلق بگويد نه به قصد وظيفهى نمازى، ضرر ندارد و اگر به قصد وظيفهى نمازى در حال خم شدن براى ركوع يا سجود بگويد، صحت آن مشكل است. پس بهتر آن است كه به قصد ذكر مطلق بگويد مانند ساير اذكار مستحبه چون تسبيح و تهليل. بلى، محل «بحول اللَّه و قوته اقوم و اقعد.» گفتن حال برخاستن است و استقرار در آن معتبر نيست.
مسأله 30
كسى كه نشسته نماز مىخواند مخيّر است هر قسمى بخواهد بنشيند. بلى، مستحب است كه رانها و ساقهاى خود را بلند كند و قبل از ركوع آنها را