بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 45طريق يقين مىدانست و مدرس ملائكه بوده است و دو ركعت نماز در مدت شش هزار سال به جا آورد به واسطهى يك اعتراض بر خداوند عالم كه چرا مرا امر كردى كه سجدهى آدم كنم و حال آن كه من از او بهترم؟ كافر و ملعون و مطرود درگاه الهى شد. و از همين قبيل است اعتراضات بعضى از ملاحده بر خدا و رسول (صلّى الله عليه وآله وسلّم) و سلم كه چرا خمس را براى سادات قرار داد تا آنها فقير و ذليل و بىكار شوند؟ يا چرا قرار داد كه مردم هر گاه مستطيع شدند مكه روند و اموال و ثروت خود را در آن سفر تمام كنند و حاصلى بدست نياورند جز آن كه مانند حيوانات كه دور خرمن مىگردند طواف كنند؟ و يا مانند حيوانات وحشى، فرار نمايند در ما بين صفا و مروه، سعى و هروله كنند. يا چرا قرار داد كه حاجىها در صحراى منى قربانى كنند تا گوشت گران و بر مردم تنگ شود و هواى مكه متعفن شود؟ و امثال اين اعتراضات كه در قلوب و السنهى ملاحده، بسيار است و در زمان ائمه (عليهم السلام) زنادقه نيز از اين اعتراضات مىكردند و جواب مىشنيدند، مانند ابن ابى العوجاء و ابن المقفع و امثال ايشان كه در زمان حضرت صادق (عليه السلام) بودند و اين رساله را مقام اين حرفها نيست و الّا در اين مقام كلام را بسط مىدادم.
مسأله 7
تارك الصّلاة اگر منكر وجوب نماز باشد بى شبهه، كافر و نجس است و اگر منكر وجوب نباشد، نقل شده كه بعضى از علماء به سبب ظاهر بعض احاديث حكم به كفر و نجاست او كردهاند و اين قول خلاف مشهور، مستلزم عسر و حرج است چون كه مراد از تارك الصَّلاة كسى است كه هيچ نماز نخواند يا نماز باطل كند. پس كار طهارت اكثر مردم بسيار مشكل مىشود و اقوى اين است كه هر گاه شخص انكار وجوب نماز كرد كافر و نجس است و هر گاه استخفاف به آن يعنى استخفاف به اصل قرار دادن او كرد مرتد است. و هر گاه معتقد به وجوب آن هست لكن آن را سبك انگاشته و سهل انگارى در آن مىكند از بابت ترك آن، يا باطل به جا آوردن آن، يا درست نكردن مسائل آن، يا تضييع آن از بابت تأخير از بى مبالاتى در همه صور، شخص اگر چه كافر نيست و پاك است لكن فاصلهى با كفر ندارد و در احاديث وارد شده كه شفاعت حضرت پيغمبر و