بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 52حكم به نجاست آن جامه و بدن نمىشود. و اگر چه رطوبت مسريه در آنها باشد آن كه معلوم نباشد بودن عين نجاست با آن مگس كه بر روى نجاست تر نشسته بود برخواست و بر جامه يا بدن شخص نشست، حكم به نجاست آن جامه و بدن نمىشود. و اگر رطوبت مسريه در آنها باشد بشرط آن كه معلوم نباشد بودن عين نجاست با آن مگس و مجرد نشستن بر نجاست مستلزم نجاست پاى او [مگس] نمىشود چرا كه ممكن است پاى مگس از چيزهائى باشد كه قبول نجاست نمىكند و بر فرض قبول هم، زوال عين كافى است در طهارت حيوانات
مسأله 3
هر گاه فضلهى موش در روغن يا شيرهى غير روان بيافتد كفايت مىكند در تطهير، آن كه آن را با مقدارى از اطراف بردارد و دور افكند و اجتناب از بقيه واجب نيست. و هم چنين است هر گاه سگ بر روى گِل راه رود پس حكم نمىشود به نجاست غير جاى پاى او مگر آن كه گِل شُل باشد. و معيار در روان و غير روان، آن است كه اگر چيزى از او برگيرند همان وقت جاى آن پر شود و اصلًا خالى نماند آن چيز روان است. و اگر جاى او خالى بماند در حال برداشتن، اگر چه بعد پر شود جامد است.
مسأله 4
شخصى كه بدن او عرق كرده، هر گاه نجاست به جزئى از بدن او برسد، نجاست از آن موضع به ساير اجزاء بدن او سرايت نخواهد كرد، مگر در صورتى كه عرق جارى باشد.
مسأله 5
هر گاه در ته آفتابه سوراخى باشد و آن آفتابه را پر از آب كرده و بر زمين نجس گذارند، اگر آبى كه از آن سوراخ بيرون مىآيد در زير آفتابه نايستد، بلكه جارى شود يا در زمين فرو رود، آب آفتابه نجس نمىشود. و اگر آب در زير آن بايستد به حيثى كه با آب ابريق متحد حساب شود به واسطهى آن سوراخ، نجس مىشود و همچنين است حكم در كوزه و كاسه و حب و نحو اينها.
مسأله 6
هر گاه آب دماغ غليظ باشد و در آن نقطهى خونى باشد، نجاست مختص همان گوشه است پس اگر شك دارد كه آن خون ملاقات به ظاهر دماغ كرده يا نه، واجب نيست شستن دماغ. و هم چنين است حكم در بلغمى كه از سينه كنده مىشود.
مسأله 7
جامه و فرشى كه آلوده شده به خاك خشك نجس، به تكانيدن پاك مىشود