بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 60اعيان متنجسه نيز، هر گاه قبول تطهير نكند مگر آن چه جارى شده است سيره بر آن از انتفاع به عذرات و غير آن، به جهت تسميد. و مگر انتفاع به روغن متنجس، به جهت سوزانيدن. لكن اقوى جواز انتفاع است به جميع، حتى ميته مطلقا در غير آن چه طهارت در آن شرط است. بلى! جايز نيست فروختن آنها براى خوردن و نحو آن، از استعمالات محرمه و در بعضى از آنها جايز نيست فروختن مطلقا، مثل ميته و عذرات.
مسأله 32
هم چنان كه حرام است خوردن و آشاميدن چيز نجس، هم چنين سبب شدن براى خوردن و آشاميدن ديگرى حرام است و هم چنين سبب شدن براى استعمال آن در چيزى كه طهارت در آن شرط است، پس اگر فروخت يا عاريه داد چيز نجسى را كه قابل تطهير است، واجب است اعلام نجاست آن كند و اما اگر او سبب در استعمال آن نشده، مثل آن كه ديد شخصى را كه مأكول يا مشروب آن يا لباسى كه در بر دارد و با آن نماز مىخواند نجس است، واجب نيست كه آن را اعلام كند.
مسأله 33
جايز نيست خورانيدن مسكرات به اطفال، بلكه واجب است كه ايشان را ردع از آن كنند. هم چنين است اعيان نجسه، هر گاه براى ايشان مضر باشد بلكه مطلقاً جايز نيست. و اما خورانيدن چيز متنجس، به اطفال پس اگر نجس شدن به سبب آن بوده كه دست طفل نجس بوده، ظاهراً باكى نداشته باشد و اگر از سابق نجس شده بود پس اقوى جواز سبب شدن در خوردن ايشان است اگر چه احوط ترك آن است. اما ردع ايشان از خوردن و آشاميدن چيز متنجس، هر گاه شخص سبب نشده باشد پس واجب نيست بلا اشكال.
مسأله 34
هر گاه موضعى از خانه يا فرش شخص نجس باشد و مهمانى بر او وارد شود و با رطوبت مسريه آن موضع نجس را ملاقات كند، آيا واجب است اعلام آن يا نه؟ محل اشكال است. و اگر چه اعلام احوط، بلكه خالى از قوّت نيست. و هم چنين است هر گاه طعام براى او حاضر كرد و بعد علم به نجاست آن پيدا كرد. بلكه هم چنين است هر گاه طعام از غير بوده و جماعتى مشغول به خوردن بودند پس يكى از آن جماعت در آن طعام، نجاستى ديد و اگر چه در اين صورت عدم