بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 63بعد معلوم شود خونى است كه نماز با آن، جايز نيست. و هم چنين است در هر جائى كه شك كند در چيزى از اين نجاسات و به مقتضاى اصل طهارت، در آن نماز بخواند و بعد ظاهر شود كه جايز نبوده در آن نماز، پس جميع اين صورتها، از باب جهل به موضوع است. پس هر گاه با آنها نماز خوانده و بعد كه حال معلوم شده، اعاده و قضاء واجب ندارد.
مسأله 3
هر گاه چيزى را نجس مىدانست و نجاست آن را فراموش كرده با رطوبت، آن را ملاقات كرد و نماز گذارد و بعد از نماز ملتفت شد كه فلان چيز نجس بوده و دست او نيز به ملاقات آن نجس شده و با آن نماز خوانده، ظاهر اين است كه اينجا نيز از باب جهل به موضوع است نه داخل در فرض نسيان. به جهت آن كه سابق دست خود را نجس نمىدانست تا فراموش كرده باشد بلكه نيسان او در نجاست چيز ديگر بوده كه با آن نماز خوانده نشده. بلى! هر گاه وضوء گرفت يا غسل كرد بدون آن كه دست نجس خود را تطهير كند و نماز بخواند، نماز او باطل است از جهت بطلان وضوء يا غسل آن.
مسأله 4
هر گاه منحصر شد جامهى شخص در جامهى نجس، پس اگر ممكن نيست كه در حال نماز آن را از خود دور كند به جهت سرما يا نحو آن، نماز در همان جامه بخواند و بر او اعاده يا قضاء واجب نيست. و اگر بتواند آن را بيرون كند، پس آيا واجب است كه برهنه نماز بخواند يا آن كه در همان جامه نماز بخواند يا آن كه اختيار دارد؟ از براى هر كدام وجهى است. اقوى ثانى و احوط تكرار نماز است.
مسأله 5
هر گاه شخص دو جامه دارد و مىداند كه يكى از آن دو پاك و ديگرى نجس است و لكن به هم مشتبه شده، بايد دو مرتبه نماز بخواند هر مرتبه در يكى. و اگر وقت تنگ باشد و نتواند در هر دو نماز بخواند، نماز بخواند در يكى از آن دو جامه نه عرياناً و احوط آن است كه در خارج وقت هم قضاء كند در جامه ديگر اگر ممكن باشد و الّا عريان نماز بخواند.
مسأله 6
هر گاه شخص دو جامه مشتبه به نجس دارد و يك جامهى پاك يقينى هم دارد، جايز نيست تكرار در نماز در آن دو جامه، بلكه بايد در آن لباس طاهر نماز بخواند. بلى! هر گاه غرض عقلائى داشته باشد در نماز نخواندن در آن جامه، باكى