هر گاه اطراف شبهه، سه جامه باشد كفايت مىكند تكرار نماز در دو جامهى از آن، خواه علم داشته باشد به نجاست يكى و به طهارت دو تاى آن يا علم داشته باشد به نجاست يكى و شك داشته باشد در نجاست آن دو تاى ديگر، يا يكى از آن دو تا. به جهت آن كه زايد بر معلوم، محكوم به طهارت است و اگر چه تميز داده نشود. و اگر در فرض مذكور كه اطراف شبههى سه جامه باشد، علم پيدا كرد به نجاست دو تاى از آنها، واجب است سه نماز بخواند. و اگر علم دارد به نجاست دو جامه در بين چهار تا، كفايت مىكند تكرار سه نماز. و معيار آن است كه چندان نماز را تكرار كند كه علم پيدا كند به وقوع يكى از آنها در لباس پاك و به عبارت ديگر، ميزان كلى آن است كه بر عدد معلوم النجاسة يكى بيفزايد.
مسأله 8
هر گاه بدن و جامهى شخص هر دو نجس باشد و آب نداشته باشد مگر به قدر تطهير يكى از آن دو، بعيد نيست مختار باشد در تطهير هر كدام كه بخواهد و احوط تطهير بدن است. و اگر نجاست يكى از آن دو بيشتر يا اشدّ باشد، بعيد نيست ترجيح آن.
مسأله 9
هر گاه دو موضع از بدن يا جامهى شخص، نجس باشد و تطهير يكى ممكن باشد نه هر دو، واجب است تطهير همان يكى. و مختار است در تعيين آن مگر در صورتى كه امر دائر باشد بين اقل و اكثر و اخف و اشد و متحد العنوان و متعدد العنوان، كه در جميع اين صور لازم است اختيار تطهير دوم. بلكه هر گاه يك موضع نجس باشد و ممكن باشد تطهير بعض از آن نه تمام آن، مقدار ميسور ساقط نمىشود. بلكه هر گاه ممكن نشد تطهير لكن ممكن شد ازالهى عين، واجب است ازاله. بلكه هر گاه آن نجاست نجاستى باشد كه در تطهير، محتاج به تعدد غسل باشد و به قدر يك غسله آب داشته باشد، احوط عدم ترك آن غسله است به جهت آن كه موجب خفت نجاست است. مگر آن كه از جهت ديگر مستلزم خلاف احتياط باشد، مثل آن كه آب غساله به محل طاهر برسد.
مسأله 10
هر گاه شخص، آب به قدر يكى از تطهير از حدث و خبث، بيشتر ندارد بايد تطهير از خبث به آن نموده و از جهت حدث تيمم كند و بهتر اين است كه بعد از صرف آب، تيمم