بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 67به مقدار گودى كف دست است و لكن چون بعضى تحديد كردهاند به قدر بند انگشت ابهام و بعضى به قدر بند انگشت ميان و بعضى ديگر به بند انگشت سبابه پس احوط اكتفاء كردن بر اقل است كه آن، بند انگشت سبابه باشد.
مسأله 1
هر گاه خون از طرف جامه پس داد به طرف ديگر، يك خون حساب مىشود و مناط در ملاحظه درهم، اوسع الطرفين است پس هر گاه از يك طرف به مقدار درهم باشد معفو نيست اگر چه از طرف ديگر كمتر باشد و هر گاه جامه چندلا باشد و خون از يك طرف به طرف ديگر پس دهد پس ظاهر آن است كه متعدد حساب شود و اگر چه از قبيل رو و آستر باشد هم چنان كه اگر خون ديگر برسد به طرف ديگر حكم به تعدد مىشود و اگر چه دو لا نباشد.
مسأله 2
اگر رطوبتى از خارج به خون كمتر از درهم برسد و مجموع به قدر درهم يا زيادتر شود بى اشكال، معفو نيست. و اگر به قدر درهم نشود پس اگر از روى خون تعدّى نكند و سبب تنجيس جزئى از محل پهلوى خون نشود پس ظاهر بقاء عفو است و اگر تعدّى كرد لكن مجموع به قدر درهم نشد در آن اشكال است و احوط عدم عفو است.
مسأله 3
هر گاه شك كند در خون كمتر از درهم كه آيا از مستثنيات است يا نه؟ يعنى نداند خون حيض است مثلًا يا نه؟ حكم عفو، جارى است و اما اگر شك دارد در آن كه آيا به قدر درهم است يا كمتر؟ پس احوط عدم عفو است مگر اين كه بداند كه از اولى كه به جامه رسيد كمتر از درهم بود و بعد شك شده در زيادتى آن.
مسأله 4
متنجس به خون، حكم خون ندارد پس در كمتر از درهم آن عفو نيست.
مسأله 5
اگر خون كمتر از درهم را پاك كرد به تراشيدن و محو آن، ظاهر بقاء حكم عفو است.
مسأله 6
هر گاه خون كمتر از درهم در موضعى از جامه باشد مثلًا و دفعهى ديگر هم خون كمى، به همان برسد و تعددى از آن محل نكند يا تعددى كند و لكن مجموع به قدر درهم نباشد، حكم عفو در آن باقى است.
مسأله 7
هر گاه خون غليظ مجتمعى باشد كه در حال اجتماع، كمتر از درهم است و اگر پهن شود، به قدر درهم يا زياده مىشود، ضرر ندارد.