بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 68نجاستى غير از خون، مثل قطرهى بول مثلًا واقع شود بر خون كمتر از درهم و تعدّى نكند از روى خون به محل طاهر و به جامه هم نرسد، آيا عفو باقى است يا نه؟ اشكال است و احتياط ترك نشود.
سوم
از چيزهاى كه عفو است در نماز خواندن با نجاست آن، لباسى است كه نماز در آن به تنهاى تمام نشود يعنى به مقدار ساتر عورت نباشد مثل كلاه و عرقچين و بند زير جامه و جوراب و كفش و انگشتر و خلخال و نحو اينها به شرط آن كه از ميته و از اجزاى نجس العين نباشد و مناط در ساتر آن است كه ستر عورت كند بدون علاج پس هر گاه كسى دستمالى را كه ستر عورت نمىكند مگر به بستن ريسمان نحو آن عمامه يا شال خود كرده، مانعى نيست از نماز كردن [خواندن] در آن هر گاه نجس شود. و اما مثل عمامه پيچيده كه ستر عورت مىكند، هر گاه از هم باز شود معفو نيست مگر آن كه بعد از پيچيدن او را بدوزند كه حكم كلاه پيدا كند.
چهارم
محمول متنجس است كه به قدر ساتر نباشد مثل چاقو و پول نجس و اما اگر به قدر ساتر باشد مثل آن كه جامه نجس را در جيب خود گذارد مثلًا، پس در آن اشكال است و احوط اجتناب است و هم چنين احوط اجتناب است از همراه داشتن اعيان نجسه در حال نماز، مانند ميته و خون و موى سگ و خوك.
مسأله 1
ريسمان متنجسى كه زخم را به آن بخيه زدهاند، در حكم محمول است به خلاف ريسمان و قيطان و دكمه و نوار كه در جامه به كار رفته و با آن دوخته شده كه اينها از اجزاى لباس حساب مىشوند و در نجاست آنها عفو نيست.
پنجم
جامه زن تربيت كننده طفل است.هر گاه به بول آن طفل نجس شود، خواه مادر باشد يا دايه، تبرّعاً تربيت آن طفل كند يا مستأجره باشد، آن طفل پسر باشد يا دختر، و اگر چه احوط اكتفا كردن بر بول پسر است، پس نجاست جامه آن زن معفو است، به شرط آن كه در هر روز يك مرتبه بشويد در هر ساعتى كه مىخواهد و اگر چه بهتر آن است كه در آخر روز بشويد كه بتواند نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را در جامه پاك يا با خفت نجاست بخواند. و اگر در هر روز يك مرتبه نشويد، پس نمازهاى كه با آن جامه نجس مىكند باطل است. و شرط است نيز كه