بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 86جوش آمده پيدا كرد، ذاتيه شد به جوش آمدن خودش و اگر چه فرق ما بين او و صورت اول، خالى از اشكال نيست و محتاج به تأمل است.
مسأله 4
هر گاه دو ثلث عصير بدون جوش آمدن كم شود ديگر به جوش آمدن بعد، نجس نمىشود و از اينجا گفته مىشود كه در مويز و كشمش، ذهاب ثلثين آنها شده است به هوا يا آفتاب.
مسأله 5
عصير تمرى يا زبيبى، به جوش آمدن نه حرام مىشود و نه نجس بنا بر اقوى، بلكه مناط حرمت و نجاست در اين دو اسكار است، يعنى مستى آورنده.
مسأله 6
هر گاه شك كرد در آن كه عصير جوش آمده؟ بنا گذارد بر عدم جوش آمدن كما اين كه هر گاه شك كرد كه دو ثلث آن كم شده يا نه؟ بنا گذارد بر كم نشدن.
مسأله 7
هر گاه شك كرد در اين كه غوره است يا انگور؟ بگويد غوره است.
مسأله 8
هر گاه شخص انگور يا زبيب يا خرما را در خم ريخت كه سركه شود باكى نيست، هر گاه بادمجان يا خيار يا نحو آن را با آن بريزد و اگر چه بعد از آنى باشد كه انگور يا مويز يا خرما را ريخته باشد خواه بعد از غليان باشد يا پيش از غليان.
مسأله 9
سركهى انگور هر گاه ترشى او زائل شود به نحوى كه مثل آب گردد باكى ندارد مگر در وقتى كه بجوشد چه در اين هنگام بايد يا دو ثلث آن برود يا دوباره سركه شود.
مسأله 10
شيرهاى كه از خرما گرفتهاند يا آن شيرهاى كه از خرما بيرون مىآيد بدون عصر و در ته ظرف جمع مىشود مانعى ندارد از آن كه در آب گوشت ريخته شود و لازم نيست كه دو ثلث آن برود مثل خود خرما.
[هفتم]
هفتم از مطهرات انتقال است مثل منتقل شدن خون انسان يا حيوانى كه خون جهنده دارد به جوف حيوانى كه صاحب خون جهنده نباشد، چون پشه و شپش و مثل منتقل شدن بول نجس به گياه و درخت و نحو اينها. و شرط است در انتقال، آن كه آن خونى كه منتقل شده آن كه ديگر نسبت به منتقل عنه ندهند يعنى مثلًا خون شپش را نگويند خون انسان است و الّا پاك نخواهد شد. مثل خونى كه زالو مكيده از آدمى كه بعد از مكيدن هيچ كس نمىگويد كه اين خون خود زالو است بلكه مىگويند خون انسان است كه زالو مكيده.