تبعيت فضلات كافر است كه متصل به بدن او است چنانچه گذشت.
دوم
تبعيت فرزند كافر است از براى او در اسلام، خواه پدر او مسلمان شود يا جد او يا مادر او يا جدهى او، كه در اين صورتها فرزند تابع است در اسلام.
سوم
تبعيت اسير است از براى مسلمانى كه او را اسير كرده است هر گاه آن اسير غير بالغ باشد و با او پدر يا جد او نباشد.
چهارم
تبعيت ظرف خمر است از براى او، هنگامى كه منقلب شود به سركه.
پنجم
آلات غسل دادن ميت است كه بعد از اغسال ميت، به تبعيت پاك مىشوند مانند تخته و جامه، كه ميت را در آن غسل مىدهند و دست غسل دهنده نه جامهى آن بلكه اولى و احوط، اكتفاء كردن بر دست غسل دهنده است.
ششم
تبعيت اطراف چاه و دلو و ريسمان و جامه آب كشنده است كه به تبعيت پاك شدن چاه، پاك مىشوند بنا بر قول به نجاست چاه به ملاقات نجس. لكن مختار ما نجس نشدن چاه است مگر در وقتى كه تغيير كند يكى از اوصاف ثلاثه آن به نجاست و در آن حال مشكل است جريان حكم تبعيت در اين چيزها.
هفتم
تبعيت آلات معمولهى در طبخ عصير است بنا بر قول به نجاست آن كه هر گاه ذهاب ثلثين شود آن آلات نيز بالتّبع پاك مىشود.
هشتم
دست شوينده و آلات شستن در تطهير نجاسات و بقيه غسالهى باقيهى در محل بعد از منفصل شدن غساله.
نهم
هر گاه انگور يا خرما را سركه بريزند و خيار و بادنجان و نحو آنها در آن بياندازند، به تبعيت پاك مىشود مثل چوب و عود كه نجس مىشود به تبعيت آن وقت جوش آمدن آن، بنا بر قول به نجاست و پاك مىشود به تبعيت آن بعد از آن كه سركه گردد.
دهم
از مطهرات زوال عين نجاست يا متنجس است از جسد حيوان، غير انسان به هر نحو كه بوده باشد خواه كسى آن را زائل كند يا از پيش خود زائل شود، پس منقار مرغ هر گاه ملوّث به عذره شود پاك مىشود به زوال عين آن و خشك شدن رطوبت آن و هم چنين هر گاه پشت حيوانات مانند اسب و استر و حمار مجروح شود و خون بيايد همين كه خونش زائل شود به هر نحو كه باشد پاك مىشود و هم چنين فرزند حيوانات كه