هر گاه شخص بداند كه بقيه از بول در مجرى باقى مانده و خارج مىشود به استبراء، جواز استقبال و استدبار در آن حال مشكل و احتياط به ترك، اشدّ است.
مسأله 18
حرام است تخليه در ملك غير بدون اذن صاحبش حتى در وقت خاص، بلكه در كوچههايى كه آخر آنها بسته است بدون رضاى اشخاصى كه در آن كوچهها حق دارند و هم چنين حرام است تخلى بر قبور مؤمنين، اگر موجب هتك حرمت ايشان است.
مسأله 19
جائز نيست تخلّى در مثل مدرسههايى كه معلوم نيست چگونگى وقف آنها كه آيا مختص به طلاب است يا مختص به ساكنين همان مدرسه يا اعم است به طلاب و غير ايشان؟ و كفايت مىكند اذن متولى اگر معلوم نباشد كه بر خلاف واقع است و ظاهر آن است كه كافى باشد جريان عادت مردم نيز در اين خصوص و هم چنين نسبت به غير تخلى از تصرفات ديگر.
فصل دوم در مسائل استنجاء است
واجب است شستن مخرج بول به آب، دو دفعه و افضل سه مرتبه است و بايد آب در هر مرتبه، آن قدر باشد كه صدق شستن بكند و كفايت نمىكند غير از آب. و فرق نيست ما بين مرد و زن و خنثى و ما بين اين كه از مخرج طبيعى باشد يا غير طبيعى، معتاد باشد يا غير معتاد و در مخرج غائط مخيّر است ما بين شستن به آب يا ماليدن سنگ يا كهنه و نحو آن اگر تعدّى نكرده باشد از محل به حيثى كه از صدق استنجاء خارج شود و الّا معيّن است شستن به آب. و اگر تعدّى كرد غائط بر وجه انفصال، مثل اين كه قدرى از آن به رانش رسيد بدون اتصال به محل، باز مخيّر است ما بين آب و سنگ يا كهنه، نسبت به آن چه در محل است و معيّن است آب نسبت به آن چه بر آن رسيده و افضل در استنجاء، تطهير به آب است و جمع ما بين آب و سنگ يا كهنه اكمل است. و حد شستن پاك شدن محل است و تعدد لازم نيست. و در سنگ و كهنه، بايد سه بار بمالد و اگر چه به كمتر پاك شود و اگر به سه پاك نشد بايد