بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
نيست و واجب نيست پى در پى به جا آورد. بلى، تتابع در آن مستحب است هر چند زياده از شش روز باشد، نه آن كه مستحب باشد مطلقاً، تفريق كند در قضاء يا در خصوص زايد از شش روز.
مسأله 8
در نيّت روزهى قضاء، واجب نيست تعيين روز فوت پس اگر قضاء چند روز بر او باشد و به عدد ايام روزه بگيرد بدون تعيين كافى است بلكه ترتيب در آن واجب نيست و جايز است قضاء روزه [اى] كه آخر فوت شده مقدّم دارد بر آن چه پيش از آن فوت شده.
مسأله 9
اگر قضاء روزهى دو رمضان مثلًا بر او باشد جايز است قضاء رمضان لاحق را مقدّم دارد بر سابق، بلكه اگر وقت قضاء رمضان لاحق تنگ شود به آن كه نزديك رمضان ديگر باشد تقديم لاحق احوط است. و اگر در نيّت تعيين سابق و لاحق نكند قضاء سابق محسوب مىشود و هم چنين است در قضاء ايام.
مسأله 10
ميان روزهى قضاء و اداء، روزهى واجبى مثل روزهى كفاره و نذر و نحو آن ترتيب نيست. بلى، كسى كه روزهى قضاء بر او باشد جايز نيست روزهى مستحبى به جا آورد.
مسأله 11
اگر اعتقاد كند كه روزهى قضاء بر او هست و به آن نيّت روزه بگيرد و بعد از فراغ معلوم شود قضاء بر او نبوده باطل است و براى روزهى ديگرى محسوب نمىشود و هم چنين است اگر بعد از زوال معلوم شود، به خلاف آن كه پيش از زوال معلوم شود كه اقوى جواز عدول به روزهى ديگر است هر چند خلاف احتياط است.
مسأله 12
اگر همهى روزهى شهر رمضان يا بعض آن از او فوت شود به سبب مرض يا حيض يا نفاس و در آن رمضان بميرد قضاء آن ايام بر او نيست. بلى، مستحب است بر ولىّ كه به قصد او به جا آورد و اولى آن است كه روزه بگيرد به قصد اهداء ثواب.
مسأله 13
اگر روزهى شهر رمضان بعضاً او كلًّا به سبب عذرى فوت شود و آن عذر مستمرّ بماند تا رمضان ديگر پس اگر عذرش مرض باشد قضاء آن واجب نيست بنا بر اصحّ و بدل هر روزى يك مد كفاره بدهد و احوط دو مد است و قضاء آن مجزى از كفاره نيست. بلى، احوط جمع ميان قضاء و كفاره است و اگر عذرش غير مرض باشد از سفر و نحو آن، اقوى وجوب قضاء آن است هر چند احوط جمع بين قضاء و مُدّ است. و هم چنين است اگر سبب فوت مرض باشد و عذر در تأخير قضاء، غير مرض باشد و آن عذر باقى بماند تا سال آينده يا عكس آن، كه در هر دو صورت اقوى وجوب قضاء و احوط جمع است خصوص در صورت دوم.
مسأله 14
اگر روزهى رمضان بعضاً او كلًّا، عصياناً فوت شود و قضاء آن را به جا نياورد تا رمضان ديگر بايد جمع كند بعد از آن بين قضاء و كفارهى افطار و مُدّ و اگر فوت آن به سبب عذرى باشد و در اثناء سال عذرش مرتفع شود و لكن عمداً با عزم بر ترك قضاء نكند يا مسامحه كند در قضاء و اتفاقاً ايام ضيق، معذور باشد بايد جمع كند بين قضاء و مُدّ به خلاف