غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی - جلد 2

عباس قمی؛ مصحح: علی رضا أسداللهی فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آن كه عازم بر قضاء باشد بعد از رفع عذر و به جا نياورد تا آن كه ايام ضيق معذور شود كه دور نيست كفايت كند قضاء و لكن احتياط به قضاء و مُدّ ترك نشود چه عذر او مرض باشد يا غير آن و خلاصه‏ى اين مسأله و مسأله‏ى سابقه آن است كه تأخير قضاء روزه تا رمضان آينده يا موجب كفاره‏ى تنها است و آن مختص به صورت اول از مسأله‏ى سابقه است يا موجب قضاء تنها است و آن در بقيه صور مسأله‏ى سابقه است و يا موجب جمع بين قضاء و كفاره است و آن در تمام صور اين مسأله است هر چند احوط در تمام صور مسأله سابقه جمع است.

مسأله 15

هر گاه مرض او تا آخر رمضان سال سوم مستمرّ بماند و بعد از آن رفع شود براى هر روزى از رمضان سال اول و دوم، يك مُدّ كافى است و قضاء آن بر او نيست و سال سوم را بايد قضاء نمايد. و هم چنين هر گاه مرض او تا آخر رمضان سال چهارم مستمرّ بماند و بعد از آن رفع شود، براى هر روزى از رمضان سال اول و دوم و سوم يك مُدّ كافى است و رمضان چهارم را بايد قضاء كند. و هر گاه قضاء رمضان بر او باشد و چند سال تأخير بيندازد، بدل هر روزى يك كفاره كافى است و تعدد كفاره به تعدد سالها واجب نيست.

مسأله 16

جايز است دادن كفاره‏ى ايام متعدده به يك فقير چه از يك رمضان باشد يا رمضان‏هاى متعدد پس واجب نيست تفريق كفارات بر فقراء كه به هر كدام زياده از يك مُدّ ندهند.

مسأله 17

كفاره‏ى عبد بر سيّد واجب نيست چه كفاره‏ى تأخير و چه كفاره‏ى افطار پس در كفاره‏ى تأخير اگر عبد مالى داشته باشد و سيد اذنش دهد، از مال خود بايد بدهد و الّا بدل كفاره استغفار كند و در كفاره‏ى افطار اگر خودش ندارد يا دارد و سيد اذنش ندهد، معيّن است دو ماه روزه اگر بتواند و الّا هيجده روز روزه اگر بتواند و الّا بدل آن استغفار كند.

مسأله 18

احوط آن است كه قضاء رمضان را از آن سال تأخير نيندازد عمداً با تمكن از آن، هر چند دليلى بر حرمت تأخير نيست.

مسأله 19

واجب است بر ولىّ ميت، قضاء نمايد روزه‏هايى كه از ميت به عذر شرعى مثل سفر يا مرض و نحو آن فوت شده، به خلاف روزه [اى‏] كه عصياناً ترك كرده يا به سبب تقصير در تعلّم مسائل آن، باطل به جا آورده كه بر ولىّ قضاء آن واجب نيست بنا بر اقوى، هر چند قضاء آن نيز احوط است. بلى، شرط است در وجوب قضاء روزه كه از ميت به سبب مرض فوت شده بر ولىّ، آن كه ميت در حال حيات متمكن از قضاء شده و اهمال نموده باشد و الّا واجب نيست زيرا كه در اين فرض، قضاء بر ميت واجب نبوده و فرقى نيست در ميت بين پدر و مادر بنا بر اقوى چنانكه فرق نيست بين آن كه از ميت تركه [اى‏] مانده باشد كه بتوان صدقه نمود يا نه، هر چند احوط در فرض بقاء تركه صدقه دادن از آن است به رضاى ورثه علاوه از قضاء و مراد به ولىّ، ولد اكبر است‏

/ 440