كسى كه بر او روزه متتابع واجب باشد جايز نيست شروع كند به آن در زمانى كه تتابع سالم نمىماند به سبب آن كه مثلًا عيد قربان در بين واقع مىشود كه روزهى آن حرام است يا آن كه در بين آن مدت روزهى واجب معيّن بر او باشد به نذر يا اجاره يا شهر رمضان و امثال آن. پس كسى كه دو ماه متوالى بايد روزه بگيرد اول شعبان مثلًا شروع به آن نكند بلكه يك روز يا زيادتر از ماه رجب باقى مانده شروع كند تا سى و يك روز اقلًّا بتواند متّصل روزه بگيرد. و هم چنين جايز نيست كه به روزهى ماه شوال با يك روز از ذى القعده اقتصار كند يا آن كه از غرّهى ذى الحجه شروع كند تا روز اول محرم روزه بگيرد، زيرا كه ماه به تخلل عيدين كه روزهى آنها حرام است ناقص مىشود. بلى، هر گاه ابتداء شروع، نداند كه در بين خللى واقع مىشود و اتفاقاً خللى بشود، در اين صورت ضرر ندارد بنا بر اصح هر چند خلاف احتياط است. و استثناء شده از عدم جواز، يك مورد و آن در سه روز روزهى بدل قربانى حج تمتّع است با آن كه تتابع در آن لازم است جايز است از روز ترويه شروع به آن نمايد و ضرر ندارد تخلّل عيد قربان پس اگر در منى باشد روزهى روز سوم را بعد از ايام تشريق بلا فاصله بگيرد و اگر در منى نباشد، روز يازدهم بگيرد. و هر گاه از روز هفتم شروع كند و عرفه را نگيرد يا آن كه از روز عرفه شروع كند، صحيح نيست و بايد از سر گيرد مثل ساير مواردى كه تتابع در آن واجب است.
مسأله 5
هر روزه [اى] كه تتابع در آن شرط باشد هر گاه در اثناء آن اختياراً بدون عذر، روزى افطار كند بايد از سر گيرد و هم چنين اگر شروع كند به آن در زمانى كه در بين روزهى واجب معيّنى واقع مىشود كه باطل است به خلاف روزه [اى] كه تتابع در آن شرط نباشد هر چند به نذر و نحو آن تتابع در آن واجب شده باشد كه نبايد از سر گيرد اگر چه به سبب خُلف نذر گنه كار است مثل آن كه نذر كند تتابع را در قضاء رمضان [را] كه بر فرض آن كه متفرقّاً به جا آورد صحيح است و به سبب مخالفت نذر گنه كار است.
مسأله 6
روزه [اى] كه تتابع در آن شرط است هر گاه در اثناء آن به سبب عذرى از اعذار شرعيه مثل مرض و حيض و نفاس و سفر اضطرارى افطار كند استيناف آن واجب نيست بلكه بعد از رفع عذر، بلا فاصله باقى ماندهى آن را بگيرد و صحيح است و از جملهى اعذار اضطراريه آن است كه روزى نيّت روزه را فراموش كند و بعد از زوال متذكّر شود كه وقت آن گذشته. و از جملهى اعذار است هر گاه اعتبار تتابع را فراموش كند و در بين، نيّت روزهى ديگر كند و متذكّر نشود مگر بعد از زوال. و از جملهى اعذار است آن كه پيش از تعلّق كفاره مثلًا نذر كرده باشد كه هر پنجشنبه روزه بگيرد كه تخلل آن روزه در اثناء تتابع ضرر ندارد و به سبب اين عذر نبايد در كفارهى مخيّره اختيار خصال ديگر كند. بلى، در