غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی - جلد 2

عباس قمی؛ مصحح: علی رضا أسداللهی فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مال به حدّ نصاب برسد زكات آن واجب است. «چهارم» مالك بودن و مال قبل از تحقّق ملكيّت، متعلّق زكات نيست مثل موهوب قبل از قبض و مالى را كه وصيت كرده باشند به كسى دهند پيش از قبول يا پيش از قبض او و هم چنين است قرض پيش از قبض. «پنجم» آن كه مالك بتواند در آن تصرّف كند به خلاف مالى كه نتواند تصرّف كند مثل آن كه غايب باشد و در دست او يا وكيلش نباشد يا آن كه دزديده باشند يا محجور باشد يا جائى دفن كرده باشد و فراموش كرده يا آن كه مرهون باشد يا وقف كرده باشد يا نذر كرده كه صدقه دهد. و مدار بر آن است كه عرفاً بتواند در آن تصرّف كند و اگر شك كند در تمكّن بر طبق حالت سابقه‏ى آن عمل كند و اگر حالت سابقه را نداند احوط، اخراج زكات آن است.

مسأله 1

بر ولىّ شرعى طفل، مستحب است زكات غلات او را بدهد چه يتيم باشد يا نه، پسر باشد يا دختر. و در استحباب زكات گاو و گوسفند و شترِ طفل، اشكال و احوط ندادن است به خلاف پول طلا و نقره‏ى طفل كه زكات ندارد. بلى، هر گاه ولىّ به آن تجارت كند زكات مال التجاره مستحب است و زكات غلات و مال التجاره‏ى طفل كه هنوز متولّد نشده باشد مستحب نيست و ولىّ طفل، متولّى دادن زكات است. و اگر ولىّ غائب باشد حاكم شرع زكات مال طفل را بدهد و اگر ولىّ او متعدد باشد، هر كدام بدهند صحيح و نافذ است. و اگر يك كدام از آنها بخواهد بدهد و ديگرى نخواهد و با هم نزاع كنند، قول كسى كه مى‏خواهد بدهد مقدّم است و هر گاه ولىّ، زكات آن را ندهد تا آن كه طفل بالغ شود، ظاهر آن است كه استحباب دادن باقى باشد نسبت به آن مال.

مسأله 2

بر ولىّ شرعى مجنون، مستحب است كه زكات خصوص مال التجاره او را بدهد نه غير آن از غلات يا نقدين و نحو آنها.

مسأله 3

اظهر وجوب زكات بر كسى است كه در اثناء سال بيهوش يا مست شود و بى‏هوشى و مستى در چيزى كه گذشتن سال در آن معتبر است قاطع سال نيست و منافى وجوب زكات در حال تعلّق زكات به غلات هم نيست.

مسأله 4

واجب نيست بر مولى كه زكات مال عبد را بدهد بنا بر اقوى كه عبد را مالك مى‏دانيم، به خلاف قول كسى كه او را مالك نمى‏داند و مولى را مالك آن مى‏داند كه واجب است زكات آن بر مولى، در صورتى كه متمكّن از تصرّف آن باشد.

مسأله 5

هر گاه وقت بلوغ شك كند كه دانه‏هاى غلات او بسته شده و اسم غلات بر آن صادق شده يا نه؟ يا آن كه تاريخ بلوغ را بداند و شك كند كه زمان تعلّق مقدّم بوده بر بلوغ تا زكات واجب نباشد يا مؤخّر بوده تا واجب باشد؟ در وجوب زكات بر او اشكال است هر چند احوط است به خلاف آن كه در وقت تعلّق، شك كند كه بالغ شده يا نه؟ يا آن كه زمان تعلّق را بداند و شك كند كه پيش از آن بالغ شده يا بعد از آن؟ يا آن كه تاريخ هيچ كدام را نداند كه در همه‏ى صور، چيزى‏

/ 440