بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
يا مالى كه حفظ آن شرعاً واجب است متوقف بر قطع نماز باشد. و گاهى قطع نماز مستحب است و آن جائى است كه حفظ مال مستحب الحفظ متوقف بر قطع نماز باشد. و مثل قطع آن قبل از ركوع در صورتى كه اذان و اقامه را فراموش كرده باشد و گاهى قطع آن جايز است مثل دفع ضرر مالى كه تلف آن مضرّ به حال او نباشد و دور نيست كراهت قطع آن براى دفع ضرر مال بسيار كم و بنا بر اين قطع فريضهى پنجگانه منقسم مىشود.
مسأله 1
اگر نذر دو ركعت نماز كرده باشد و به قصد وفاء نذر به آن شروع كند، احوط قطع نكردن آن است به خلاف آن كه نافلهى مخصوصى را نذر كرده باشد كه قطع آن جايز نيست.
مسأله 2
اگر در اثناء نماز نجاستى در مسجد ببيند يا در آن وقت نجس شود، ظاهر عدم جواز قطع نماز فريضه است در وسعت وقت براى ازالهى نجاست. بلى، در صورتى كه اگر نماز را قطع نكند، قدرت او بر ازاله فوت شود ظاهر وجوب قطع است. و اما در ضيق وقت نماز، قطع آن جايز نيست بلا اشكال.
مسأله 3
اگر اداء دين واجب الاداء به مطالبهى طلبكار، متوقف باشد بر قطع نماز ظاهر وجوب قطع است در وسعت وقت نه در ضيق. و محتمل است كه در وقت مضيّق واجب شود اقدام بر اداء با اشتغال به نماز.
مسأله 4
در مواردى كه قطع نماز واجب است هر گاه قطع نكرد و مشغول شد، به سبب ترك واجب گنه كار است. و لكن ظاهر صحت نماز است و احوط اعادهى آن است خصوصاً در صورتى كه دفع ضرر واجب متوقف بر قطع باشد.
مسأله 5
در جائى كه قطع نماز جايز يا واجب باشد و بخواهد قطع كند مستحب است بگويد: «السّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ»
باب نهم در نماز آيات است
و آن واجب است بر مرد و زن و خنثى و سبب آن چند چيز است: «اول و دوم» گرفتن قرص آفتاب و ماه و لو بعض آنها، اگر چه باعث خوف كسى نباشد. «سوم» زلزله كه حركت كردن زمين باشد اگر چه موجب خوف نباشد بنا بر اقوى. «چهارم» هر چيزى كه باعث خوف غالب مردم باشد از آيات آسمانى يا زمينى مثل: باد سياه يا سرخ يا زرد و ظلمت شديده و صاعقهى سخت و صيحهى آسمانى و صداى بلند كه از خراب شدن ديوارى و امثال آن پيدا شود و آتشى كه در آسمان ظاهر شود و فرو رفتن زمين و غير آنها از آياتى كه باعث خوف غالب مردم باشد، بخلاف آن كه مخوف غالب نباشد كه نماز [آيات] واجب نيست حتى بر [افراد] نادرى كه بترسد. و هم چنين است در گرفتن آفتاب يا ماه به بعض كواكب و گرفتن بعض كواكب به بعض ديگر، در صورتى كه موجب خوف غالب مردم نباشد كه باعث وجوب نماز