فصل دوم در اوصاف مستحقين‏ - غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی - جلد 2

عباس قمی؛ مصحح: علی رضا أسداللهی فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل دوم در اوصاف مستحقين‏

و آن چند چيز است:

«اول» ايمان پس به كافر نمى‏توان داد به تمام اقسام آن و نه به كسانى كه معتقد به خلاف حق باشند از فرقه‏هاى مسلمانان حتى به مستضعفين آنها مگر از سهم مؤلفة قلوبهم و سهم سبيل اللَّه در بعض موارد. و هر گاه مؤمن و مؤلفة قلوبهم و سبيل اللَّه موجود نباشد بايد زكات را حفظ كنند تا وقتى كه متمكّن از مستحق شوند.

مسأله 1

از سهم فقراء به اطفال مسلمين و ديوانگان آنها مى‏توان داد بدون فرق ميان پسر و دختر و خنثى و بدون فرق ميان مميّز و غير آن، به آن كه تمليك آنها كند و به ولىّ آنها تسليم كند. و اگر ولىّ شرعى دارد از پدر يا جدّ يا آن كه خود زكات دهنده به مباشرت يا به توسط امينى صرف آنها نمايد.

مسأله 2

جايز است دادن زكات به سفيه به آن كه تمليك او كند هر چند بعد از آن ممنوع از تصرّف شود چنانچه جايز است از سهم سبيل اللَّه صرف او نمايند بلكه از سهم فقراء نيز جايز است بنا بر اظهر كه مجرد صرف نمودن كافى است و تمليك لازم نيست.

مسأله 3

طفلى كه يك كدام از والدين او مؤمن باشند ملحق به اوست به خصوص هر گاه پدر مؤمن باشد. و هر گاه جدّش مؤمن و پدرش غير مؤمن باشد در الحاق او به جدّ اشكال است و احوط ندادن زكات به او است.

مسأله 4

جايز نيست دادن سهم فقراء به ولد زنا مطلقاً.

مسأله 5

هر گاه غير مؤمن زكات مالش را به اهل مذهب خود داده و مؤمن شود كافى نيست و بايد دوباره بدهد به خلاف نماز و روزه كه موافق مذهب خود به جا آورده كه مجزى است. و هم چنين حج هر چند چيزى كه در مذهب حق ركن باشد ترك كرده باشد بنا بر اصحّ. بلى، اگر زكات خود را به مؤمن داده و ايمان بياورد كافى است اگر چه احوط اعاده‏ى آن است نيز.

مسأله 6

زكاتى كه به طفل يا ديوانه تمليك مى‏كند وقت دادن به ولىّ نيت كند و آن چه خودش صرف او مى‏كند وقت صرف، نيت كند.

مسأله 7

بعض علماء اشكال فرموده‏اند در دادن سهم فقراء به عوام از مؤمنين كه خدا يا پيغمبر يا بعضى امامان (عليهم السلام) يا تمام آن بزرگواران را نشناسند مگر به زبان يا آن كه از اصول دين پنجگانه غير الفاظ چيزى ندانند بلكه بعضى فرموده‏اند كه مجرد شناختن اسماء حضرات ائمه (عليهم السلام) كافى نيست و لا بدّ است كه بداند هر كدام پسر كيستند. پس معتبر است معرفت شخص امام و تميز از ديگران و دانستن ترتيب آن بزرگواران و هر گاه بخواهد به كسى زكات دهد و نداند كه معارف پنجگانه مى‏داند يا نه؟ بايد فحص كند و مجرد اقرار اجمالى به اسلام و ايمان بس نيست و لكن اعتبار مذكورات مشكل است بلكه اقوى كفايت اقرار اجمالى هر چند اسماء ائمه (عليهم السلام) را نداند چه رسد به اسماء آباء و ترتيب آنها. بلى، معتبر است عمل‏

/ 440