غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی - جلد 2

عباس قمی؛ مصحح: علی رضا أسداللهی فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تأخيرى كه موجب ضمان او باشد، ضمان زكات بر تلف كننده است و با تأخيرى كه موجب ضمان او باشد هر دو ضامن زكات مى‏باشند و فقيه يا عامل را مى‏رسد كه به هر كدام بخواهد رجوع كند پس اگر رجوع به مالك كند مالك رجوع مى‏كند به تلف كننده و جايز است براى مالك كه از مال خود بدهد بعد از آن به متلف رجوع كند.

مسأله 4

جايز نيست زكات را پيش از وقت وجوب بدهد بنا بر اصحّ پس اگر پيش از آن بدهد بر ملك او باقى است با بقاء عين آن و اگر گيرنده عالم به حال بوده و تلف كرده ضامن است و بعد از تعلّق زكات، مالك را مى‏رسد آن را يا عوض آن را از بابت زكات حساب كند در صورتى كه آن وقت فقير باشد و مى‏تواند بگيرد و به مستحق ديگرى برساند.

مسأله 5

اگر هنوز زكات واجب نشده و بخواهد به فقيرى چيزى بدهد مى‏تواند به قصد قرض به او بدهد و بعد از تعلّق زكات بر او حساب كند به شرط آن كه به استحقاق باقى باشد و زكات بر او واجب باشد و احتساب بر او واجب نيست بلكه جايز است از او بگيرد و به ديگرى دهد هر چند احوط پس نگرفتن و احتساب بر اوست.

مسأله 6

اگر به مستحق قرض دهد و نزد او نما كند به زياده‏ى متّصله يا منفصله، نما براى مديون است نه مالك. چنانكه اگر كم شود نقص بر اوست پس اگر از استحقاق خارج شود يا آن كه دهنده بخواهد پس بگيرد و به ديگرى دهد عوض آن را پس گيرد و لازم نيست عين آن را پس بدهد بلكه در صورتى كه كم و زياد هم نشده باشد غير از دادن مثل يا قيمت بر او نيست چنانچه در ساير افراد قرض نيز حكم چنين است.

مسأله 7

اگر به قدر نصاب مثلًا از نقدين داشته باشد و در اثناء سال قدرى از آن را به مستحق قرض دهد به قصد احتساب بر او بعد از گذشتن سال و به همان قرض دادن چيزى از نصاب كم شود وجوب زكات ساقط مى‏شود بنا بر اصحّ زيرا كه مقدار نصاب در تمام سال به ملك او باقى نمانده چه عين آن نزد فقير باقى بماند يا نه. بلى، اگر به عنوان امانت به او داده باشد به قصد احتساب و عين آن نزد فقير باقى بماند مى‏تواند با بقاء فقر او بر او حساب كند.

مسأله 8

اگر فقير به سبب عين قرض مزبور غنى شود و سال بر مال زكوى بگذرد جايز است بر او حساب كند زيرا كه به سبب آن دين فقير است و جايز است نيز كه از سهم قرض داران محسوب دارد به خلاف آن كه به نماء آن عين غنى شود يا به ترقّى قيمت آن در صورتى كه عين قيمتى باشد و بگوئيم مدار بر قيمت، وقت قرض است نه بر قيمت وقت اداء كه جايز نيست از بابت زكات بر او حساب كند.

/ 440