غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی - جلد 2

عباس قمی؛ مصحح: علی رضا أسداللهی فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نقدين.

بيست و نهم‏

«بيست و نهم» اگر مال زكوى مشترك ميان دو نفر باشد و نصيب هر كدام از آنها به نصاب رسيده و يك كدام آنها زكات حصه‏ى خود را از مال ديگر، يا از آن مال، به اذن شريك بدهد بعد از آن، مال را قسمت كنند پس اگر احتمال مى‏دهد كه ديگرى هم زكات حصه‏ى خود را مى‏دهد اشكالى نيست و اگر بداند نمى‏دهد، مشكل است زيرا كه زكات متعلّق به عين است پس مقدارى از زكات در حصه‏ى او آمده.

سى‏ام‏

«سى‏ام» گذشت كه زكات بر كافر واجب است و اگر بدهد صحيح نيست هر چند اگر اسلام بياورد ساقط مى‏شود از او. و حاكم مى‏تواند كافر را اجبار كند به دادن يا آن كه از مالش قهراً بگيرد و حاكم، نيت زكات كند و اگر از او نگيرد تا بميرد از تركه‏اش بردارند و اگر وارث او مسلم باشد بر او واجب است بردارد و بدهد چنانكه اگر مسلم تمام نصاب را از كافر بخرد خريدن او نسبت به مقدار زكات فضولى است و در حكم آن است كه تمام نصاب را پيش از زكات از مسلم بخرد و حكم آن گذشت.

سى و يكم‏

«سى و يكم» اگر اموال را كه متعلّق خمس و زكات بوده و نداده تلف كند يا تلف شود و كمتر از خمس و زكات كه بر او بوده از آن بماند و مال ديگرى هم نداشته باشد، ظاهر آن است كه واجب باشد بر او تقسيم كند بر خمس و زكات به نسبت به آن چه بر او بوده به خلاف آن كه بر ذمّه‏ى او مانده باشد و باقى مانده وافى به تمام خمس و زكات نباشد كه مخيّر است بين توزيع آن يا تقديم يك كدام. و هر گاه علاوه بر آن، حق الناس و كفاره و نذر و مظالم نيز بر او باشد و مالش وافى به تمام آنها نباشد پس هر گاه عينى كه متعلّق خمس و زكات بوده موجود است آنها را مقدّم دارد و الّا مخيّر است هر كدام را مقدّم دارد و تقسيم آن واجب نيست اگر چه بهتر است. بلى، اگر بميرد و اين حقوق بر او باشد و تركه‏اش به تمام وفا نكند، توزيع واجب است هر كدام به نسبت خود مثل غرماء مفلس. و اگر حج واجب هم بر او باشد آن هم شريك و سهيم خواهد بود.

سى و دوم‏

«سى و دوم» ظاهر آن است كه زكات و فطره را به سائل به كف بتوان داد و علامه‏ى مجلسى قدس سره كه در باب فطره‏ى «زاد المعاد» از آن منع نموده شايد نظر او به حرمت سؤال باشد كه منافى با عدالت فقير است.

سى و سوم‏

«سى و سوم» بنا بر اعتبار عدالت در فقير، ظاهر آن است كه فقير غير عادل هم نتواند بگيرد لكن محقّق قمى قدس سره فرموده كه عدالت شرط جواز دادن است نه شرط جواز گرفتن.

سى و چهارم‏

«سى و چهارم» اشكالى نيست در وجوب قصد قربت در زكات و ظاهر علماء آن است كه اگر بدون قصد قربت بدهد، زكات نداده و مجزى نيست. و اگر اجماع معلوم نباشد ممكن است اشكال شود و محل اشكال در غير جائى است كه وقت جدا كردن زكات قصد قربت كرده و وقت دادن آن به فقير به رياء داده باشد كه ظاهر آن است، مجزى باشد زيرا كه قصد قربت، وقت جدا كردن محقّق شده.

/ 440