وجوب نماز آيات مختص است به بلدى كه آيات در آن واقع شده و بر غير آن بلد، نماز آيات واجب نيست. بلى، اطراف و نواحى متّصله به آن، كه با آن بلد يك مكان محسوبند الحاق آنها قوى است.
مسأله 20
نماز آيات بر هر مكلفى واجب است مگر بر حائض و نفساء كه از آنها ساقط است اگر چه احوط بر آنها بعد از پاك شدن و غسل كردن، آن كه قضاء كند.
مسأله 21
اگر اسباب آيات متعدد باشد دفعة يا تدريجاً، بايد به عدد اسباب، نماز بخواند.
مسأله 22
در صورتى كه دو سبب از يك صنف آيات واقع شود كه دو نماز آيات بايد بخواند، تعيين يكى از آنها در نماز لازم نيست به خلاف صورتى كه زياده از يك صنف بر او باشد مثل خسوف و كسوف و زلزله كه احوط در نيّت نماز، تعيين سبب است و لو به نحو اجمال. بلى، در صورتى كه از غير اصناف ثلاثه مذكوره، متعدد واقع شود از مخوفات، تعيين در نيّت لازم نيست اگر چه احوط است.
مسأله 23
گذشت كه در صورتى كه جاهل باشد و مطّلع نشود بر كسوفين تا تمام انجلاء، نماز آن كه به سبب جهل به آيات فوت شده قضاء ندارد مگر در صورتى كه تمام قرص گرفته باشد پس اگر تمام قرص نگرفته و لكن به سبب احتراق بعض آن، نور بقيهى آن تمام شده، واجب نيست قضاء آن با جهل اگر چه احوط است، به خصوص در صورتى كه عرفاً صادق باشد كه تمام آن گرفته.
مسأله 24
اگر جماعتى خبر دادند او را به حدوث كسوف مثلًا و از اخبار آنها يقين به حدوث نكند و بعد از گذشتن وقت، صدق مخبرين ظاهر شد، ظاهر آن است كه ملحق به جهل باشد كه قضاء آن واجب نباشد مگر با احتراق تمام قرص. و هم چنين است اگر دو نفر شهادت به آن دادند و لكن عدالت آنها معلوم نبود و بعد از گذشتن وقت، عدالت آنها ظاهر شد. و لكن احوط در هر دو صورت، قضاء كردن نماز است.
باب دهم در احكام نماز قضاء است
و در آن سه فصل است:فصل اول [وجوب قضاء نماز به هر علّتى فوت شده]بدان كه واجب است قضاء كردن نماز يوميه كه از او فوت شده عمداً يا سهواً يا جهلًا يا به سبب آن كه در تمام وقت نماز، خواب بوده يا به سبب مرض و نحو آن از او فوت شده يا به سبب آن كه نمازى كه خوانده باطل بوده به آن كه شرط يا جزئى از آن را فاقد بوده كه ترك آن موجب بطلان آن بوده، به آن كه عمداً ترك كرده باشد يا آن كه ركنى را ترك كرده باشد و لو سهواً. و اما نمازى كه از صبىّ فوت شده قضاء آن واجب نيست مگر آن كه در اثناء وقت بالغ