باب چهارم [در حكم تزويج بيش از چهار زن‏] - غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی - جلد 2

عباس قمی؛ مصحح: علی رضا أسداللهی فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

باب چهارم [در حكم تزويج بيش از چهار زن‏]

بدان كه جايز نيست زياده از چهار زن به عقد دائمى، چه مرد حرّ باشد يا عبد. و زن حرّه باشد يا كنيز. و جايز است به ملك يا به تحليل وطى كند زياده از چهار كنيز را و لو به هزار برسد. و هم چنين است به عقد انقطاع. و جايز نيست براى حرّ كه تزويج كند زياده از دو كنيز چنانچه جايز نيست براى عبد كه تزويج كند زياده از دو حرّه. پس حرّ مى‏تواند جمع كند بين چهار كنيز يا يك حرّه يا سه حرّه با يك كنيز يا دو حرّه با دو كنيز و عبد مى‏تواند جمع كند بين چهار كنيز يا يك حرّه با دو كنيز يا بين دو حرّه و نمى‏تواند جمع كند بين دو كنيز با دو حرّه يا آن كه سه حرّه بگيرد يا چهار حرّه بگيرد يا سه كنيز با يك حرّه بگيرد چنانچه جايز نيست براى حُرّ كه جمع كند بين سه كنيز و يك حره.

مسأله 1

غلام يا كنيز كه بعض آنها آزاد شده باشد آيا در احكام مذكوره به حكم حرّند يا به حكم مملوك؟ مشكل است. و مقتضاى احتياط آن است كه غلام مبعّض نسبت به كنيز به حكم حرّ باشد كه زياده از دو كنيز نگيرد و نسبت به حرّه به حكم عبد باشد كه زياده از دو حرّه نگيرد. و كنيز مبعّضه نسبت به عبد به حكم حرّه باشد و نسبت به حرّ به حكم كنيز باشد.

مسأله 2

هر گاه غلامى سه يا چهار كنيز به زوجيت داشته باشد و آزاد شود، نمى‏تواند همه را به زوجيت نگاه دارد بلكه بايد زايد بر دو كنيز را رها كند و ظاهر آن است كه مخيّر باشد ما بين آنها هر كدام را بخواهد رها كند، چنانكه كافرى كه زياده بر چهار زن داشته باشد و مسلم شود، بايد زايد را رها كند و مخيّر است ما بين زنان هر كدام را بخواهد رها كند و محتمل است بايد به قرعه تعيين نمايد و احوط آن است كه اختيار كند قرعه زدن ما بين آنها را. و اگر يك نفر از كنيزان يا دو نفر آنها آزاد شوند، مخيّر مى‏باشند ميان آن كه نكاح خود را باقى گذارند يا به هم زنند پس اگر به هم زدند كه هيچ و اگر نكاح را به حال خود باقى گذاردند زوج مثل صورت اولى مخيّر است ما بين نگاه‏دارى آنها يا دو نفر ديگر و احوط آن است كه اختيار قرعه كند.

مسأله 3

اگر كسى چهار زوجه داشته باشد و شك كند در آن كه تمام آنها به عقد دائم مى‏باشند تا نتواند زوجه‏ى دائمى ديگرى بگيرد يا آن كه بعض معيّن يا غير معيّن آنها به عقد انقطاع مى‏باشند تا بتواند؟ در اين صورت جواز تزويج زن پنجمى مشكل است.

مسأله 4

كسى كه چهار زن داشته باشد و يكى از آنها را طلاق دهد و بخواهد زن ديگرى بگيرد پس اگر طلاق او رجعى بوده تا عده‏اش تمام نشده نمى‏تواند ديگرى را بگيرد و اگر طلاق او بائن باشد، آيا پيش از انقضاء عده‏ى او، جايز است تزويج ديگرى يا نه؟ مشهور علماء جايز مى‏دانند و آن اقوى است و منع از آن كه در بعض اخبار وارد شده محمول بر كراهت است. بلى، در صورتى كه بخواهد خواهر زنى را

/ 440