بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
بى اذن مولى تزويج كرده باشد و بعد از آن مولى اجازه كرده باشد، آيا اجازهى او مثل اذن سابق است كه مهر زوجه بر ذمّهى مولى يا بر عهدهى او باشد يا نه؟ دو وجه است: و ممكن است فرق باشد بين صورتى كه غلام مهر را بر ذمّهى خود قرار داده پس دخلى به مولى ندارد هر چند عقد او را اجازه كند و بين صورتى كه مهر را در عين مال مولى يا بر ذمّهى او قرار داده باشد يا آن كه معيّن نكرده باشد كه در اين صور، بر مولى باشد. و هر گاه مولى اذن در تزويج داده يا مقدار مهر را معيّن كرده يا گفته هر چه بخواهى مهرش كن يا ابداء تعيين نكرده، صورت اول و دوم اشكالى ندارد كه به موجب تعيين معيّن مىشود و در صورتى كه معيّن نكرده باشد عبد بايد مهر را به قدر متعارف قرار دهد. و اگر زيادتر كرده مقدار زايد ثبوت آن موقوف است بر اجازهى او و بعضى گفتهاند آن زايد هم در ذمّهى او مستقر است. و هم چنين نسبت به زوجه اگر شخص او را مولى معيّن نكند، بايد عبد زنى بگيرد كه لايق به حال او باشد از حيث شرافت و پستى پس اگر تعدّى نمود موقوف بر اجازهى مولى است.
مسأله 4
مهر كنيزى كه شوهر كرده مال مولاى اوست چه مولى او را شوهر داده چه به اذن او شوهر كرده يا ديگرى شوهرش داده و او اجازه كرده باشد. و نفقهى كنيز بر شوهر است مگر در صورتى كه مولى او را از تمكين زوج منع كند يا ملتزم شده باشد كه خودش نفقهى او را بدهد. و مولى را مىرسد كه او را به خدمتى كه منافى حق شوهر نباشد وا دارد و مشهور علماء فرمودهاند كه مولى در روز، او را استخدام مىكند و شب او را به شوهر وا گذارد و عمل به اين قول، چنانچه ظاهر بعض اخبار است مانعى ندارد و اگر مولى طور ديگر با شوهر شرط كرده باشند بايد عمل نمايند. و آيا شوهر را مىرسد كه بى اذن مولى كنيز را سفر برد يا نه؟ بعضى فرمودهاند او را نمىرسد لكن مولى را مىرسد كه بى اذن شوهر او را سفر برد. و اقوى عكس آن است زيرا كه مولى به موجب اذن به تزويج ملتزم به لوازم زوجيت شده و مردان مسلط بر زنان مىباشند. و اما غلامى كه به اذن مولى زن گرفته، امرش به دست مولى است اگر او را از استمتاع منع كند بايد اطاعتش نمايد مگر در مقدار واجب مثل وطى در هر چهار ماه يك مرتبه و مثل حق مضاجعه هر چهار شب، يك شب.
مسأله 5
اگر كنيز را اذن دهد برود شوهر كند و مهر را براى كنيز قرار دهد، صحيح است بنا بر اقوى هر چند مولى را مىرسد كه مال كنيز و غلام را تملّك كند بلكه اقوى آن است كه مالك آنها و مالك مال آنها است و ضرر ندارد كه مالى دو مالك طولى داشته باشد.
مسأله 6
اگر غلام يا كنيز مشترك ميان دو نفر يا زياده باشد صحت نكاح آنها موقوف به اذن تمام مالكين يا اجازهى آنهاست و اگر بعض آنها مملوك و بعض آنها آزاد باشد، صحت نكاح آنها منوط به اذن خود آنها و اذن مولاى آنها