باب ششم در چيزهائى كه عارض نكاح مى‏شود - غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی - جلد 2

عباس قمی؛ مصحح: علی رضا أسداللهی فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

است كه چيزى به كنيز بدهد چه آن چيز را در عقد ذكر كند يا نه؟ بلكه احوط است و كنيز مالك آن مى‏شود بنا بر اقوى.

مسأله 19

اگر مولى بميرد و غلام و كنيز منتقل به ورثه شود آنها را نيز مى‏رسد كه مثل مورّث غلام و كنيز را امر به مفارقت كنند بدون طلاق و ظاهر آن است كه اگر يك نفر از ورثه آنها را امر به مفارقت كند بس باشد.

مسأله 20

هر گاه كنيزى را كه مشترك باشد به اذن مالكين تزويج كند و بعد از آن حصه‏ى بعضى يا بعض حصه‏ى او را يا بعضى از حصه‏ى هر كدام را بخرد نكاحش باطل مى‏شود و بعد از خريدن، وطى او جايز نيست. و هم چنين است در صورتى كه تمامش ملك كسى باشد و بعد از تزويج شوهر بعض او را بخرد و هر گاه شريك تحليل كند براى شريك آيا وطى او جايز است يا نه؟ دو قول است: و اقوى جواز آن است و هم چنين وطى كنيزى كه بعض او آزاد شده و مقدار رقيّت او را بخرد، جايز نيست نه به عقد و نه به تحليل به آن كه كنيز سهم حريّت خود را تحليل كند. بلى، هر گاه مولى با كنيز مبعّضه اوقات را قسمت كرده باشند به آن كه مثلًا يك روز را براى خود و يك روز را براى كنيز قرار داده باشند جايز است كنيز در روز نوبت خود منقطعه‏ى مولى شود هر چند احتياط است.

باب ششم در چيزهائى كه عارض نكاح مى‏شود

كه عتق و بيع و طلاق باشد اما عتق پس هر گاه كنيزى را كه شوهر داده‏اند آزاد شود، آن كنيز مى‏تواند نكاح خود را فسخ كند چه شوهرش عبد باشد يا حرّ بنا بر اقوى. و ظاهر آن است كه در جواز فسخ، فرق نكند ميان نكاح دائم و منقطع. بلى، حكم مخصوص است به صورتى كه تمام كنيز آزاد شود به خلاف آن كه بعض او آزاد شود كه نمى‏تواند فسخ كند بنا بر اقوى. بلى، اگر بعد از آن تتمه‏ى او نيز آزاد شود آن وقت مى‏تواند فسخ كند.

مسأله 1

هر گاه كنيز مزوّجه، بعد از دخول به او آزاد شود شوهر مهرش را بايد بدهد به مولى يا به خودش هر طورى كه در عقد قرار داده‏اند و در صورتى كه براى خودش قرار داده باشند پيش از آزادى، مولى را مى‏رسد كه مال او را تملّك كند به خلاف بعد از آزادى. و اگر پيش از دخول آزاد شود آيا تمام مهر ساقط مى‏شود يا نصف آن يا اصلًا ساقط نمى‏شود؟ وجوهى است: اقوى عدم سقوط است.

مسأله 2

اگر پيش از دخول آزاد شود و بعد از دخول فسخ كند پس اگر مهر را در عقد براى خودش قرار داده‏اند مال او خواهد بود و اگر براى مولى قرار داده‏اند يا معيّن نكرده باشند آيا مهرش براى خود اوست يا براى مولى؟ دو قول است: اقوى آن است كه مال مولى است زيرا كه در وقت عقد، كنيز بوده.

مسأله 3

اگر در عقد مهرى قرار نداده باشند به آن كه مفوضة المهر باشد ظاهر آن است كه حال آن بعد از تعيين، حال صورتى است كه مهر را

/ 440