غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی - جلد 2

عباس قمی؛ مصحح: علی رضا أسداللهی فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اگر موجب بگويد: أَنْكَحْتُكَ فُلانَةَ و قابل بگويد: قَبِلْتُ التَّزْوِيْجَ يا به عكس آن كافى است و هم چنين مثلًا موجب بگويد: عَلَى الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ و قابل بگويد: عَلَى الصَّداقِ الْمَعْلُومِ و هم چنين در ساير متعلّقات عقد.

مسأله 5

اگر در مقام استفهام بگويد: زَوَّجْتَني‏ فُلانَةَ؟ و ولىّ يا وكيل در مقام ايجاب او بگويد: نعم بعد از آن قابل بگويد: قَبِلْتُ كافى است ولى خلاف احتياط است.

مسأله 6

هر گاه صيغه را غلط بخواند به طورى كه معنى را تغيير دهد كافى نيست و اگر معنى آن را تغيير ندهد، مثل آن كه در متعلّقات غلط بگويد نه در لفظ نكاح، ضرر ندارد و اگر در لفظ نكاح غلط بگويد مثل آن كه به جاى زَوَّجْتُكَ، جَوَّزْتُكَ بگويد احوط آن است كه به آن اكتفاء نكند و هم چنين است غلط در اعراب آن.

مسأله 7

معتبر است قصد انشاء در ايجاب و قبول به آن كه قصد كند كه به همان لفظ نكاح موجود شود نه آن كه خبر دهد پيش واقع شده يا بعد از اين واقع مى‏شود.

مسأله 8

لازم نيست كسى كه صيغه‏ى عقد را جارى مى‏سازد عارف به خصوصيات الفاظ نكاح باشد به آن كه تميز دهد فعل و فاعل و مفعول را بلكه كفايت مى‏كند همين قدر اجمالًا بداند كه معناى آن صيغه، انشاء نكاح است. بلى، احوط آن است كه تفصيلًا بداند.

مسأله 9

شرط است موالات بين ايجاب و قبول كه در عرف بگويند قبول همان ايجاب است و فاصله‏ى كمى ضرر ندارد چنانچه ضرر ندارد فصل به ذكر قيود و متعلّقات عقد از شروط و غير آن اگر چه زياد باشد.

مسأله 10

بعضى گفته‏اند كه لازم است ايجاب و قبول در يك مجلس باشد پس اگر قابل غايب باشد و موجب بگويد: زَوَّجْتُ فُلانَةَ لِفُلانٍ و فوراً خبر به قابل برسد و بگويد: قَبِلْتُ كافى نيست و لكن اعتبار آن معلوم نيست در صورتى كه موجب فوت موالات نباشد و معاهده و معاقده صادق باشد، به خلاف صورتى كه موالات فوت شود يا معاهده صادق نباشد كه باطل است.

مسأله 11

شرط است در صحت عقد، تنجيز به آن كه وقوع نكاح را معلّق به شرطى يا آمدن زمانى نكند و الّا باطل است. بلى، اگر معلّق كند آن را بر امر ثابت محقّق معلوم مثل آن كه بگويد: إِنْ كانَ هَذا يَوْمُ الْجُمْعَةِ زَوَّجْتُكَ فُلانَةَ در صورتى كه بداند روز جمعه است صحيح است و اگر نداند صحت آن مشكل است.

مسأله 12

هر گاه عقد را بر خلاف احتياطى كه مراعات آن لازم است جارى كند پس اگر بخواهند زن و شوهر باشند بايد اعاده كند آن را بطور صحيح و اگر بخواهند جدا شوند، احوط آن است كه او را طلاق دهد.

مسأله 13

عقد كننده بايد بالغ و عاقل باشد چه براى خود عقد كند يا براى ديگرى، به وكالت يا ولايت يا فضولى و به عقد صبى و مجنون اگر چه به جنون ادوارى باشد در حال جنون، اعتبارى نيست هر چند خودش بعد از بلوغ يا بعد از رفع جنون اجازه كند بنا بر مشهور، لكن اعتبار بلوغ در وكيل ديگرى براى‏

/ 440