غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی - جلد 2

عباس قمی؛ مصحح: علی رضا أسداللهی فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زيرا كه خودش با اتلاف ثوب، تفويت منفعت بر خود نموده.

مسأله 2

چيزهائى كه تلف شده و بايد غرامت بكشد از قيميّات، مدار بر قيمت روزى است كه غرامت مى‏كشد و مى‏دهد، نه بر قيمت روزى كه تلف شده و اعلى القيم بنا بر اقوى.

مسأله 3

اگر مؤجر ثوب را بعد از آن كه دوخته تلف كند، قيمت ثوب دوخته را ضامن است و اجرت المسمّى را مستحق است. و هم چنين اگر متاعى را اجير به جايى كه قرار داد حمل كند و آنجا تلف كند، بايد قيمت متاع را در جاى تلف، غرامت بكشد و اجرت المسمّاى حمل خود را بگيرد.

مسأله 4

هر گاه كسى كه اجير شده براى دوختن يا بريدن يا شستن رخت، رخت را فاسد كند ضامن است و هم چنين اگر حجّام يا ختّان به حجامت يا ختنه كردن، جنايتى به او بزند يا كحال يا بيطار [دامپزشك‏] يا هر كسى كه خود را اجير داده كه در مال مستأجر كارى بكند اگر آن را ضايع كند ضامن است در صورتى كه از حدّى كه مأذون بوده تجاوز كند هر چند قصد تجاوز كردن نداشته باشد بلكه ظاهر مشهور، آن است كه ضامن است هر چند از حدّ مأذون تجاوز نكند لكن مشكل است پس اگر پسر به سبب ختنه بميرد و ختان حاذق باشد و از محل بريدن تعدّى نكرده باشد كه اصل ختنه كردن براى او ضرر داشته باشد ضامن بودن او مشكل است.

مسأله 5

طبيب كه مباشر علاج باشد اگر ضرر برساند ضامن است هر چند حاذق باشد به خلاف آن كه خودش مباشر نباشد بلكه امر كند، در ضامن بودن او اشكال است مگر در صورتى كه امر او سبب ضرر شود و اقوى از مباشر باشد. و اگر دوايى را وصف كند مثل آن كه بگويد دوا تو فلان چيز است بدون آن كه امر كند و به آن دوا متضرر شود، ضامن نيست بنا بر اقوى و اگر بگويد فلان دوا براى فلان مرض نافع است و خود مريض استعمال كند و متضرر شود بى اشكال ضامن نيست. و هم چنين اگر بگويد: اگر من مريض بودم فلان دوا مى‏خوردم.

مسأله 6

هر گاه طبيب تبرّى از ضمان كند به اين كه به مريض يا ولىّ او بگويد كه من طبابت مى‏كنم و اگر ضرر وارد آمد من ضامن نباشم و مريض يا ولىّ او قبول كند و طبيب در اجتهاد و احتياط كوتاهى نكند، ضامن نيست بنا بر اقوى.

مسأله 7

اگر حمّال بلغزد و بارش به افتادن بشكَند يا معيوب شود ضامن است.

مسأله 8

اگر به خيّاط بگويد: اين پارچه اگر براى پيراهن من كافى باشد ببُر و بدوز و او ببرد و كفايت نكند، ضامن است بنا بر وجهى. و مثل آن است اگر از او بپرسد اين پارچه براى پيراهن بس است يا نه؟ خيّاط بگويد: بلى. پس صاحبش بگويد: ببُر و او ببرد كفايت نكند. و بعضى گفته‏اند كه در صورت اول ضامن است و در دوم ضامن نيست به سبب آن كه در آن مالك، اذن بريدن داده و بعضى گفته‏اند در هيچ كدام ضامن نيست و بهتر آن است كه ما بين موارد و اشخاص فرق است، هر جائى كه غرور صادق باشد و

/ 440