بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
ركعت نماز به غروب باقى نماند و نماز عصر خود را هم نخوانده باشد پس آيا واجب است كه نماز عصر خود را بخواند به سبب آن كه آن وقت مختص آن است يا نماز استيجارى را بخواند به سبب آن كه حق الناس مقدّم بر حق اللَّه است؟ اشكال است.
مسأله 25
هر گاه وقت اجاره بگذرد و هنوز نماز استيجارى را نكرده [نخوانده] باشد يا بعض آن باقى مانده باشد، جايز نيست بعد از وقت، آن را به عمل آورد مگر به اذن جديدى از مستاجر.
مسأله 26
تعيين منوب عنه كه ميت باشد در نيّت لازم است و تعيين اجمالى كافى است و ذكر اسم ميت در نيّت لازم نيست، بلكه كفايت مىكند كه عمل را به نيابت كسى كه مستأجر يا صاحب مال قصد كرده يا نحو آن به جا آورد.
مسأله 27
هر گاه در اجاره كيفيت عمل را معيّن نكنند كه مشتمل بر مستحبات باشد، بايد اجير آن عمل را بطور متعارف به عمل آورد.
مسأله 28
اگر اجير بعض مستحباتى را كه شرط بر او شده بود يا بعض واجبات غير ركنى را نسياناً ترك كند، ظاهراً اجرت او نسبت به مقدار ناقص كم شود مگر آن كه مقصود فارغ كردن ذمّهى ميت باشد به وجه صحيح و آن، به عمل آمده باشد.
مسأله 29
اگر كسى اجير شود كه مثلًا يك ماه نماز بخواند و شك كند كه آيا اجير شده براى نماز قصر و يا تمام؟ و استعلام از مستأجر هم ممكن نباشد، ظاهر وجوب احتياط است به جمع نمودن بين نماز قصر و اتمام. و هم چنين اگر اجير شود براى نمازى و شك كند كه صبح بوده يا ظهر مثلًا؟ بايد هر دو را به جا آورد.
مسأله 30
اگر بداند بر ذمّهى ميت نمازهاى قضاء بوده و نداند كه پيش از وفات به جا آورده يا نه؟ احوط آن است كه استيجار نمايند.
فصل سوم در قضاء ولى
ّبدان كه واجب است بر ولىّ ميت، چه ميت مرد باشد يا زن بنا بر اصح چه آزاد باشد يا بنده، آن كه قضاء كند نمازها يا روزههايى كه فوت شده از ميت به سبب عذرى از مرض يا سفر يا حيض، در جائى كه موجب قضاء بوده و متمكّن از قضاء آن نشده اگر چه احوط، قضاء تمام نمازهايى است كه از او فوت شده اگر چه بدون عذر فوت شده باشد و متمكّن از قضاء بوده و اهمال كرده باشد. هم چنين روزه كه به سبب غير مرض از سفر و نحو آن فوت شده هر چند متمكّن از قضاء آن نشده باشد. و مراد به ولىّ در اينجا پسر بزرگ است و بر دختر، واجب نيست اگر چه پسر نداشته باشد و نه بر غير اكبر، اولاد پسرى و نه بر غير پسر از پدر و برادر و عمو و خالو و غير آنها از اقارب اگر چه احوط با نبودن ولد اكبر آن است كه كسانى كه ذكر شد، قضاء نمايند به ترتيب طبقات ارث و احوط از آن، قضاء كردن ذكور آنها است الاكبر