دستور اسلام نسبت به جاذبه و دافعه در رفتار<p /> - کاوش ها و چالش ها نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کاوش ها و چالش ها - نسخه متنی

محمد تقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دستور اسلام نسبت به جاذبه و دافعه در رفتار

و اما اين مسأله كه رفتار مسلمانان نسبت به يكديگر و نيز نسبت به غير مسلمانان چگونه بايد باشد، پاسخش اين است كه بناى اسلام بر ايجاد جاذبه است. اسلام مى خواهد افراد و جامعه را به كمال و سعادت برساند، بنابراين رفتار جامعه اسلامى بايد به گونه اى باشد كه ديگرانى كه خارج از اين جامعه هستند، به آن تمايل پيدا كرده و جذب آن بشوند تا بتوان اسلام را براى آنها تبيين نموده و هدايتشان كرد. اگر مردم از جامعه اسلامى و مركز اسلام فاصله بگيرند، نمى توان اسلام را براى آنان تبليغ كرد و در نتيجه هدايت نمى شوند. پس اصل اين است كه مسلمانان به گونه اى رفتار كنند كه هم نسبت به يكديگر جاذبه داشته باشند و روز به روز همبستگى و همدلى آنها بيشتر شود و هم نسبت به غير مسلمانانى كه خارج از اين مجموعه هستند جاذبه داشته باشند تا بتوانند آنان را هدايت كنند. البته گر چه اصل بر ايجاد جاذبه است اما اين گونه هم نيست كه بگوييم به طور مطلق و در هر شرايطى بايد چنين رفتارى داشته باشند، بلكه در برخى موارد نيز قطعاً بايد از چاشنى دافعه استفاده كنند. براى توضيح اين مطلب و اثبات آن، در فرصتى كه براى اين جلسه باقى است مطالبى را عرض مى كنيم و ادامه آن را به جلسه آينده موكول مى نماييم.

نمونه هايي از رفتارهاي جاذبه دار اسلامي

ما در اسلام، تأكيد فراوانى بر رعايت عدل و انصاف و احسان و خدمت به ديگران و شاد كردن آنان داريم. يكى از بزرگ ترين عبادات اسلامى اين است كه انسان، ديگرى را شاد كند و اگر غم و اندوهى دارد به نحوى آن را بر طرف نمايد. در برخى روايات، ثواب شاد كردن مؤمن و زدودن غم و اندوه او را بيشتر از سال ها عبادت ذكر كرده است؛ حتى اگر اين عمل فقط در اين حد باشد كه رفتارى محبت آميز با او داشته و سخنى بگويد كه موجب اميدوارى و آرامش خاطر او گردد. براى اعمالى نظير لبخند زدن به روى مؤمن، دست دادن با او، در آغوش گرفتن وى، به هنگام بيمارى از او عيادت كردن و در كارها به كمك او شتافتن، كه موجب ايجاد صميميت و جاذبه بين مسلمانان مى شود، ثواب هاى متعدد و بسيار زيادى در روايات اسلامى وارد شده است. اسلام حتى به اين مقدار اكتفا نمى كند و بسيارى از اين دستورات را حتى در مورد رفتار با غير مسلمانان نيز توصيه و نسبت به آن تاكيد اكيد كرده است. اسلام مى گويد اگر كافرى همسايه شما شد يا با او هم سفر شديد، نسبت به شما حق پيدا مى كند. اگر با كافرى هم سفر شديد و به جايى رسيديد كه راهتان دو تا مى شود و خواستيد از هم جدا شويد، اسلام مى گويد آن هم سفر كافر اين حق را به گردن شما دارد كه چند قدم همراه او برويد و او را مشايعت كنيد و سپس از او جدا شده، به راه خود برويد. اسلام رعايت قسط و عدل را نسبت به هر كس، حتى كفار لازم دانسته و ظلم را مطلقاً مردود مى شمارد. فرد اگر كافر هم باشد شما حق نداريد به او ظلم كنيد: «وَ لاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَئَانُ قَوْم عَلَى اَلاَّ تَعْدِلُوا اِعْدِلُوا هُوَ اَقْرَبُ لِلتَّقْوى؛ (1) قطعاً نبايد دشمنى با گروهى، شما را بر آن بدارد كه عدالت نكنيد. عدالت ورزيد كه آن به تقوا نزديك تر است.» حتى بالاتر، رعايت عدل به تنهايى هم در مورد كفار كافى نيست، بلكه احسان هم، كه مرتبه اى بالاتر از عدل است، بايد در كار باشد: «لاَ يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِى الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ اَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا اِلَيْهِمْ؛ (2) خدا شما را از كسانى كه در ]امر( دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكرده اند، باز نمى دارد كه به آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد.» و حتى در مواردى، از اين حد هم فراتر رفته و مى فرمايد از محل مالياتى كه مسلمانان به حكومت اسلامى پرداخت كرده اند، بخشى از آن را به كفار مرزنشين و كفارى كه در مجاورت سرزمين اسلام زندگى مى كنند، بدهيد تا قلب هاى آنان را به اسلام متمايل كنيد و جذب اسلام شوند. (3) لازم هم نيست كه حتماً در اثر اين كار مسلمان بشوند، بلكه همين مقدار كه دل هايشان نسبت به مسلمانان مهربان گردد و به آنان علاقه و محبت پيدا كنند، خوب است. اين كار، كم كم زمينه ايجاد مى كند كه هر چه بيشتر به شما نزديك تر شده و با شما انس بگيرند و رفتار و اعمال و زندگى شما را از نزديك مشاهده كرده و صحبت هايتان را بشوند و چه بسا تحت تأثير قرار گرفته و مسلمان شوند. در طول تاريخ، كم نبوده اند كفارى كه در اثر ارتباط با مسلمانان و شنيدن منطق اسلام و مشاهده منش و رفتار پيروان آن به اسلام گرويده اند. به هر حال، اينها نمونه هايى بود از دستورات و برنامه هايى كه اسلام براى جاذبه در نظر گرفته است.

_______________

(1). مائده / 8.

(2). ممتحنه / 8.

(3). توبه / 60.

آيا اسلام همواره سياست جاذبه در رفتار را توصيه مي كند؟

نكته اى كه توجه به آن لازم است اين است كه اين سياست ايجاد جاذبه كه به آن اشاره كرديم، چه نسبت به مسلمانان و چه نسبت به كفار، كليت نداشته و در مواردى جاى خود را به سياست اِعمال دافعه مى دهد. گاهى محبت و احسان نه تنها كمكى به رشد و تكامل روحى و هدايت فرد نمى كند بلكه بر عكس، سدّى در مقابل آن ايجاد مى نمايد. انسان، گاه در اثر طغيان غرايز حيوانى و شهوت هاى مادى، يا تحت تأثير عوامل اجتماعى و تربيت خانوادگى و نظاير آنها، خوى ستم گرى و ددمنشى و هرزگى پيدا مى كند و اگر جلوى او گرفته نشود، هم باعث مى شود خودش روز به روز بيشتر در منجلاب فساد و بدبختى فرو رفته و دنيا و آخرت خود را تباه نمايد و هم موجب آزار و اذيت و تضييع حقوق ديگران مى شود. در اين موارد، هم به صلاح خود فرد و هم به صلاح جامعه است كه او را گوشمالى داده و تنبيه كنند تا از فساد و تباهكارى باز ايستاده و به مسير خير و صلاح باز گردد؛ يعنى باطن اين تنبيه، رحمت است و هم از انحراف و سقوط بيشتر خود او جلوگيرى مى كند و هم مانع انتقال فساد او به ديگران مى شود. البته ظاهر تنبيه، چه جريمه مالى باشد، چه شلاق، چه زندان و يا اعدام و ساير موارد، به هر حال موجب ناراحتى فرد و اسباب زحمت او مى شود و طبعاً كسى از آن خوشش نمى آيد. به هر حال، اسلام مى گويد در شرايط خاصى رفتار شما بايد خشونت آميز بوده و دافعه داشته باشد و جاذبه در همه جا مطلوب نيست و توصيه نمى شود.

/ 40