حاصل بحث ما در اين جلسه اين شد كه انسان علاوه بر بعد جسمانى، حياتى هم در بعد روحانى و معنوى دارد و نظير بعد جسمانى، در حيات معنوى هم نياز به جاذبه و دافعه دارد؛ يعنى هم نياز به قوه اى دارد كه به كمك آن عناصرى نظير ايمان، محبت خدا و علم نافع را، كه به حال دل و قلبش مفيدند و انسانيت او را رشد داده و تقويت مى نمايند، جذب كند و هم نياز به قوه اى دارد كه به وسيله آن، چيزهايى نظير شيطان، گناه و محبت دشمنان خدا و دينش را، كه براى حيات معنوى او مضر هستند، از روح خود دور نمايد.البته فراموش نكنيم كه بحث اصلى ما، همچنان كه در ابتداى اين جلسه اشاره شد، بحث جاذبه و دافعه در اسلام بود، كه گفتيم به سه شكل مى توان آن را مطرح كرد: يكى اين كه مجموعه محتواى اسلام، چه در بخش عقايد، چه احكام و چه اخلاق، آيا به گونه اى است كه فقط انسان را وادار به جذب چيزهايى مى كند يا فقط وادار به دفع چيزهايى مى كند و يا هر دو قسم آن وجود دارد؟ دوم اين كه آيا مجموعه محتواى اسلام به گونه اى است كه براى نوع انسان ها جاذبه دارد يا دافعه يا هر دو؟ و سوم اين كه آيا اسلام براى دعوت افراد به اسلام و تربيت آنها، از روش هاى جذبى استفاده مى كند يا از روش هاى دفعى يا هر دو؟ آن چه در اين جلسه گفتيم در واقع مقدمه اى براى ورود به بحث بود و سه سؤال اوليه ما همچنان باقى است كه ان شاء الله در جلسه آينده بايد به بحث از آنها بپردازيم.