و اما بحث جاذبه و دافعه نسبت به كسانى كه در خارج از مرزهاى جغرافيايى كشور اسلامى هستند بحثى تفصيلى و نسبتاً طولانى را مى طلبد كه در فرصت باقى مانده نمى گنجد و چون مى خواهيم از جلسه آينده بحث جديدى را آغاز كنيم، لذا براى تكميل بحث، در اين جا به اجمال مطالبى را در اين رابطه مطرح مى كنيم.افرادى كه در خارج از حيطه حكومت اسلامى اند از دو حال خارج نيستند. يا كسانى هستند كه در صدد ضربه زدن و توطئه كردن بر عليه اين حكومت و براندازى و تضعيف آن هستند يا اينچنين نيستند. به عبارت ديگر يا افرادى هستند كه قصد دشمنى و ايذاء نسبت به مردم و كشور اسلامى را دارند يا اين گونه نيستند. اگر قصد ايذاء و تضعيف و براندازى نداشته باشند، مسلمانان حق تجاوز به آنان را نداشته و بايد عدل و احسان را درباره ايشان مراعات كنند: «لَايَنْهَا كُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلوُكُمْ فِى الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجِوُكُمْ مِنْ دَيارِكُمْ اَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا اِلَيْهِمْ؛ (1) خداوند شما را از كسانى كه در ]مورد( دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكرده اند، باز نمى دارد كه به آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت و رزيد.» تا مادامى كه دشمنى نكرده و قصد توطئه ندارند بايد به آنها نيكى و احسان كرد و حتى گاهى بايد بيش از افراد داخل كشور هم نسبت به آنها مهربانى نمود تا بلكه جذب اسلام شوند. يكى از مواردى كه مى توان زكات را صرف آن نمود كسانى هستند كه اصطلاحاً «مؤلفة القلوب» ناميده مى شوند؛ يعنى كفارى كه در همسايگى كشور اسلامى زندگى مى كنند، براى آن كه احساس دوستى و محبت نسبت به اسلام و مسلمان ها در قلب هاى آنان ايجاد شود از محل زكات، هدايايى به آنها داده مى شود. پس نسبت به اين طايفه از كفار نه تنها نبايد خشونت و دافعه به خرج داد بلكه بايد جاذبه هم ايجاد كرد.اما اگر كسانى در صدد دشمنى و توطئه برآمدند بايد قاطعانه با آنان برخورد كرد: «اِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِى الدِّينِ وَ اَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَ ظَاهَرُوا عَلَى اِخْرَاجِكُمْ اَنْ تَوَلَّوهُمْ؛ (2) خداوند فقط شما را از دوستى با كسانى باز مى دارد كه در ]مورد (دين با شما جنگ گرده و شما را از خانه هايتان بيرون رانده و در بيرون راندنشان يكديگر را پشتيبانى كرده اند.» نسبت به گروه اول جاذبه داشتيد اما نسبت به اين گروه كه با اسلام و مسلمانان دشمنى مىورزند بايد كاملاً دافعه داشته باشيد و نفَسشان را گرفته، مجال حركت به آنها ندهيد.باز هم تأكيد مى كنيم كه استفاده از دافعه، تنها مربوط به كسانى است كه رسماً و صريحاً بر عليه اسلام و مسلمانان فعاليت مى كنند و غير از اين طايفه، چنين حكمى ندارند. حتى قرآن مى فرمايد اگر صحنه جنگ بود و لشكر مشركين و كفار در يك طرف و لشكر مسلمان ها در طرف ديگر، در مقابل هم صف آرايى كرده و مشغول نبرد هستند، اگر يكى از آن مشركين مثلاً پرچم سفيدى بلند كرد يا به هر نحو ديگرى به شما رساند كه من سؤال علمى دارم و مسأله برايم مشتبه شده كه آيا اسلام حق است يا نه و جنگ من با شما درست و بر حق يا خطا و باطل است، اسلام در اين جا مى گويد مسلمان ها موظفند بروند اين فرد را با اسكورت و گارد محافظ بياورند در اردوگاه اسلام و بنشينند با او صحبت كرده، سؤالش را پاسخ دهند و سعى نمايند با برهان و استدلال او را قانع كنند و بعد هم اگر خواست برگردد، دوباره او را با اسكورت و بدون اين كه كوچك ترين مزاحمتى برايش فراهم كنند به جاى اولش و محلّى كه دور از تيررس لشكر اسلام باشد بازگردانند و آن گاه اگر تصميم به جنگ گرفت با او بجنگند و گرنه رهايش كنند تا به هر كجا كه مايل است برود: «وَ اِنْ اَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجَارَكَ فَاَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلاَمَ اللَّهِ ثُمَّ اَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ؛ (3) و اگر يكى از مشركان از تو پناه خواست، پناهش ده تا كلام خدا را بشنود؛ سپس او را به مكان امنش برسان.» شما در كدام نظام حقوقى چنين چيزى را سراغ داريد؟ اسلام مى گويد دانشجوى مسلمان كه جاى خود دارد، حتى اگر كافر معاندى هم كه شمشير در دست دارد و با شما در حال جنگ است، سؤال دارد، پرسش او را پاسخ دهيد. ما پيرو چنين مكتبى هستيم. چه كسى گفته كه حكومت و نظام اسلامى، پرسش گرى را برنمى تابد و پاسخ سؤال را با سرنيزه مى دهد؟! اسلامى كه با كافر شمشير به دست اين گونه رفتار مى كند هرگز در مورد خودى ها و مسلمانان چنين نخواهد كرد. سياست اولى اسلام، تكيه بر برهان (حكمت)، موعظه حسنه و جدال به احسن است، اما اگر كار به دشمنى و توطئه رسيد و كسى با آن كه در بحث علمى جواب ندارد مشغول دسيسه بر عليه نظام اسلامى و تضعيف آن شد، نبايد سر سوزنى در مقابل او كوتاه آمد و به او رحم كرد، بلكه با كمال شدت و قاطعيت با او برخورد مى شود._______________(1). ممتحنه / 8.(2). ممتحنه / 9.(3). توبه / 6.نظر اسلام در مورد اِعمال خشونت و نيروي دافعهپس اسلام در دو جا دستور اعمال خشونت و استفاده از نيروى دافعه داده است؛ يكى آن جا كه مسلمان يا غير مسلمانى در داخل جامعه اسلامى، به حقوق ديگران تجاوز كرده و نسبت به آنان ستم روا داشته و خيانت ورزيده است، و ديگرى كسى كه در خارج از مرزهاى حكومت اسلامى به دشمنى با اسلام و كشورهاى اسلامى پرداخته و توطئه مى كند. البته حد و حدود و نوع مجازاتى را كه در مورد متخلفين از قانون و متجاوزين به حقوق ديگران بايد اعمال شود، در بسيارى از موارد عقل درك نمى كند و مستقيماً از جانب خود خداى متعال و صاحب شريعت تعيين شده، ولى به هر حال پس از تعيين مجازات بايد آن را با شدت هر چه تمام تر در مورد متخلفين به اجرا در آورد. قرآن كريم در مورد كسانى كه مرتكب فساد و فحشا مى شوند مى فرمايد: «اَلزَّانِيَهُ وَ الزَّانِى فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِد مِنْهُمَا مِأَةَ جَلْدَة وَ لاَ تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِى دِينِ اللَّهِ اِنْ كُنْتُمْ تَؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الاَْخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤمِنينَ (1) به هر زن زناكار و مرد زناكارى صد تازيانه بزنيد، و اگر به خدا و روز باز پسين ايمان داريد، در ]كار( دين خدا، نسبت به آن دو دلسوزى نكنيد، بايد گروهى از مؤمنان در كيفر آن دو حضور يابند.» چنين متخلفى، با شدت هر چه تمام تر سركوب مى شود و هيچ مسلمانى اگر واقعاً به خدا و قيامت اعتقاد دارد، نبايد سر سوزنى ترحم و شفقت نسبت به او داشته باشد. شدت و خشونت اين مجازات وقتى بيشتر مى شود كه توجه كنيم اين شلاق ها بايد در حضور مردم زده شود و آنان شاهد مجازات آن دو باشند، كه طبيعى است در اين صورت علاوه بر تحمل مجازات سنگين، آبروى آنها نيز مى رود. بايد به گونه اى مجازات شوند كه ديگر احدى جرأت چنين كارى را پيدا نكند._______________(1). نور / 2.