بنابراين، در اصل اين كه انسان مسؤول است بحثى نيست، اما نكته اى كه وجود دارد و بايد به آن توجه كنيم اين است كه اين مسؤوليت نسبت به همه افراد و همه زمان ها و همه مكان ها ثابت و يكسان نيست و بسته به عوامل مختلف، تفاوت پيدا مى كند.يكى از عواملى كه باعث تفاوت درجه مسؤوليت ها مى شود توانايى هايى است كه افراد دارند؛ كه اين همان «اصل توازن توانمندى با مسؤوليت» است كه در آغاز بحث به آن اشاره كرديم. از آن جا كه توانايى ها و مقدورات افراد از نظر استعداد فكرى، قواى جسمانى و بدنى، قواى روحى و روانى، موقعيت و مقام اجتماعى و مانند آنها يكسان نيست، لذا مسؤوليت هاى آنها نيز به يك اندازه نيست. هر كس به اندازه وسعى كه دارد مسؤول است: «لاَيُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً اِلاَّ وُسْعَهَا (1)؛ خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايى اش تكليف نمىكند.» بدون شك كارهايى كه يك رييس جمهور يا يك وزير، با توجه به مقامى كه دارد، مى تواند انجام دهد با كارى كه از عهده يك كارمند بر مى آيد برابر نيست و از همين روى، مسؤوليت آنها نيز قابل مقايسه نيست.يكى ديگر از عواملى كه باعث شدت و ضعف مسؤوليت مى شود، شدت و ضعف خطرى است كه متوجه فرد يا جامعه است؛ هر مقدار كه خطر شديدتر مى شود، مسؤوليت هم به همان ميزان بيشتر مى شود. اگر محيط و جامعه كاملاً امن و امان است و همه چيز تحت كنترل است، شب هنگام شما با خيالى آسوده به استراحت مى پردازيد، اما اگر وضعيت ناامنى بر جامعه حاكم باشد و نيروهاى امنيتى جامعه ضعيف و ناتوان و دزدان و اشرار فراوان و آزادند، شما در قبال حفظ زن و فرزند و خانه و اموالتان احساس مسؤوليت بيشترى مى كنيد. اگر شايع شود كه گوشت و غذاى مسموم در بازار وجود دارد، انسان به تكاپو مى افتد و تدابير خاصى مى انديشد. به هر حال هر قدر خطر بيشتر و قوىتر باشد، اين احساس هم كه بايد كارى انجام دهم، در انسان بيشتر است. البته توجه داريم كه اين قاعده مربوط به مقام اثبات است؛ يعنى در وقتى است كه ما خطر را لمس و احساس كنيم و يا احتمال آن را بدهيم و وجود خطر يا احتمال آن، از راهى براى ما اثبات شده باشد. اما گاهى ثبوتاً و واقعاً خطرى وجود دارد ولى چون ما نسبت به آن آگاه نيستيم و براى ما به اثبات نرسيده و از وجود آن بى خبريم، طبيعتاً هرچقدر هم خطر بزرگ باشد حركت و واكنشى نخواهيم داشت. بنابراين، ابتدا بايد خطر را احساس كنيم تا بعد مسؤوليتمان را در قبال آن درك كنيم._______________(1). بقره / 286.