بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
مواردى صدق مىكند كه زمينه اصلى خداشناسى و خدا پرستى است ولى از آن جهت كه موضوع ديگرى، كوچكترين دخالتى در توجه روحى انسان به خدا پيدا كرده مشمول شرك شده است.اگر در عبادت خداوند يكتا كوچكترين هواى نفسانى دخالت كند شرك اطلاق مىگردد. در دو آيه ذيل:1- أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا. الفرقان: 43 2- أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ. الجاثية: 23 ملاحظه مىشود كه از هواى نفسانى خدا تعبير شده است، در صورتى كه ميلياردها خداشناس و خداپرست در هوى و هوسهاى نفسانى غوطهورند و مشرك اصطلاحى هم به هيچ وجه بدانان اطلاق نمىگردد.بنا بر اين آياتى كه كلمه شرك و مشرك را به اهل كتاب نسبت داده است به منظور شرك و مشرك اصطلاحى نخواهد بود. روشنترين دليل اين مدعا همان آيات قرآنى فراوانى است كه مشركين اصطلاحى (بت پرستان) را در مقابل اهل كتاب قرار داده است، چنانكه بيان نموديم.