بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
دگرگون شده و مذهبشان پر از خرافات و اوهام گشته است.گروندگان اين گونه مذاهب را مىتوان از اهل كتاب محسوب و در احكام و حقوق مانند اهل كتاب با آنان معامله و رابطه برقرار كرد و اگر در تتبع و تحقيق دست محقق به جايى نرسد و نتواند براى گروهى پيشوا و كتابى اثبات كند، در صورتى كه آنان ادعاى پيشواى الهى و كتاب آسمانى مىنمايند، بايستى با آنان رابطه بىطرفانهاى مقرر ساخت يعنى آنان از حقوق عمومى انسانى بهرهمند مىباشند. مال و جان و مقرراتشان محفوظ و محترم مىباشد. و اما اگر پيشوا و كتابى براى خود ادعا نكنند چنانكه در باره پيروان كنفوتسه چنين گفته مىشود، اگر يك عده اصول فطرى مذاهب را قبول داشته باشند (مثلا به خدا و معاد و نماينده خدا در روى زمين را اگر چه بعنوان حكما و مصلحين معرفى كنند، اعتقاد داشته باشند). اينان نيز مانند همان گروهى هستند كه براى خود پيشوا و كتابى قائلند. نهايت امر اينست كه به جاى كتاب مدون، به مقدارى از اصول اخلاق و رسوم پرستش خدا اعتقاد دارند.اينان نيز با ملاكى كه در فوق گفتيم، از نظر حقوق و احكام اسلامى به اهل كتاب شبيه هستند.و اما گروههايى كه به هيچ گونه مذهبى وابسته نيستند،