بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
نه به خدا ايمان دارند، و نه فردى را به عنوان پيشواى ما فوق الطبيعه مورد پيروى قرار مىدهند، و نه يك عده تكاليف و وظائفى را بعنوان دستورات الهى انجام مىدهند. اين گروه به دو قسمت تقسيم مىگردند:گروه يكم- در صدد انكار امور ما وراى طبيعى نيستند و مىگويند: آن چه كه بر ما ثابت شده است همين زندگانى است و بس و اما خدا و اديان ممكن است صحت داشته باشد و ممكن است باطل بوده باشد، اگر چه براى افرادى كه از زندگانى خود آگاه و همه جانبه بىبهره هستند چنين وضعى قابل تصور است، ولى زندگانى با چنين وضع بىخيالى منطق واقعى زندگانى را ناديده گرفتن است زيرا عقل و وجدان انسانى حكم قطعى مىكند كه اگر موضوع بىاهميتى براى او مورد احتمال بوده باشد بايستى حساب خود را با آن موضوع تصفيه كند، و چه موضوعى بالاتر از «خدا»، و چه موضوعى با اهميتتر از اين كه شايد از من در اين زندگانى به اضافه خوردن و خوابيدن كار ديگرى خواسته شده است. بهر حال اينان به حكم اهل كتاب محكوم نيستند و فقط از حقوق عمومى انسانيت و شخصيت انسانى به معناى عمومى بهرهمند مىباشند.