بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
پرداخت، استفاده كرد. زيرا نهى صريحى كه در اين آيه آمده است، متوجه مطلق هلاكت است كه هلاكت اقتصادى و بى سامانى مادى و تباهى حال اجتماع و حكومت فقر و بدبختى و شقاوت و ذلت نيز جزو آن است.اين بحث را در هر دو صورت- استقلال اين دو جمله يا ارتباط آنها- ادامه مىدهيم:1- فرض مىكنيم جمله وَ لا تُلْقُوا .. مستقل است و به جمله پيشين وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ هيچ گونه ارتباطى ندارد، در اين صورت مىگوييم: هلاكت، بدون هيچ گونه ترديد و گمان، منحصر در هلاكت جانى نيست كه مستقيما از ضربه جسمى و قطع ماده حيات حاصل مىشود. چون هلاكت، داراى معنايى است وسيع و عام و بسيار گسترده و شامل كه تقريبا مرادف «از بين رفتن» و «تباه شدن» است. آن هم از بين رفتن و تباه شدنى عام و غير مخصوص به يك نوع آن.چنانكه مىبينيم در اين آيه لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ آمده است. و مسلما در اينجا مقصود از هلاكت، انحراف و تباهى نفسى و روانى است، در مقابل حيات نفس و زندگى روان كه در اعتدال آن است.