هنگامى كه زن با عفّت و حجاب باشد زندگى زناشوئى دوام پيدا مىكند، چون در اين صورت شوهر جز همسر خود را نمىبيند، و لذا با مشاهده او قانع است، و زن هم غير از شوهر خود را نمىبيند و به او قانع است.امّا هنگامى كه زنان بىحجاب باشند و ميان زن و مرد اختلاط باشد، طبيعى است كه مرد زنهائى زيباتر از همسر خود و زن مردهائى زيباتر از همسر خود را مشاهده نموده و اين مشاهده به گسستن روابط خانوادگى و سرانجامش طلاق و يا راههاى انحرافى مىباشد.و همين امر نسبت طلاق را در كشورهاى غربى بالا برده و باصطلاح زن آزادى خود را در آنجا كسب كرده، و بىحجاب و نيمه عريان به خيابان رفته است، بعنوان مثال چنانچه پارهاى از مطبوعات نوشتهاند:در آمريكا تنها هفت ميليون درخواست طلاق تسليم دادگاهها شده، و يك گزارشى در نشريّه (پراودا) اتّحاد جماهير شوروى حاكيست بطور نسبى در هر نه ازدواج در روسيه يكى به طلاق مىانجامد!و حال چرا نسبت طلاق به اين حدّ سرسامآور رسيده؟به آسانى بايد گفت: چون مثلاً مردى زنى زيباتر از همسر خود را در سينما، دانشگاه، خيابان، و يا هرجاى ديگر مىبيند به منزل باز مىگردد، و به دنبال بهانههائى با همسر خود اختلاف كرده و سرانجام او را طلاق مىدهد تا به معشوق خيالى خويش دسترسى پيدا كند!