بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید وانگهى زمانى كه فكر خود پسندانه شد، انسان ديگر دنبال كار نمىرود، و منتظر است كه كار دنبالش بيايد، يكى از خودپسندان مىگفت.. ما همانند كعبهايم كه ديگران بايد زيارتمان كنند، اما ما بايد ثابت باشيم و كسى را زيارت نكنيم.اين كاملاً برخلاف رفتار و كردار پيغمبر است. زيرا آن بزرگوار به همگان رسيدگى مىكرد، ائمه اطهار عليهمالسلام نيمههاى شب به زيارت مستمندان مىرفتند و در زير خيمه تاريك شب با سكوت و آرامش به آنان طورى كمك مىكردند كه حتى شناخته هم نمىشدند.بدبختى مسلمانان از اينجاست كه خيلىها خودپسندانه فكر مىكنند. و با همين فكر مىخواهند پيش بروند. چه خوب بود اگر مسلمانان از تاريخ پيغمبر و ائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين اطلاع داشتند، و همانند آنان رفتار مىكردند. گاهى انسان بعد از60 سال مىفهمد كه تمام عمر در اشتباه بوده و به گفته آن شاعر دانشمند. (تا بدانجا رسيد دانش من، كه بدانم همى كه نادانم).در كشكول مرحوم شيخ بهائى آمده كه: شخصى فرياد مىزد: (رحمالله من كف فكه و فك فكه) يعنى خداى رحمت كند كسى را كه دهانش را بسته و كف دستش را باز كند (كنايه از اين است كه انفاق كند) شخص ديگرى او را ديد و گفت: (اقلب وضع يدك على من شئت) يعنى گفتهات را معكوس كن و بر هركه مىخواهى دست بگذار.به طور كلى خيليها خودشان را خوب و ديگران را بد مىپندارند، و معكوس اين بسيار كم يافت مىشود، در واقع يك انسان عاقل بايد خودش را بدتر از ديگران ببيند تا خودپسند نباشد، و پيوسته خودش را اصلاح كند. و ما در احوال هر انسانى كه دنيا را تا حدودى فهميد و جلو افتاد همين خصلت را مشاهده مىكنيم.يكى از بزرگان مىگفت: هرگاه از زندگى خسته شوم مىروم به كتابخانه و يك كتاب تاريخى را مطالعه مىكنم. و مىبينم كه دنيا هميشه تكرار مكررات است و هيچ چيز جديدى در آن پديد نيامده، فقط گاهى برخى از متفكرين پيدا مىشدند و با كار فكرى و آرام جامعه را گامى به پيش مىبرند. ما نكند نسخه مكرر خودپسندان باشيم (والعياذ بالله).