بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید ذوالنون ظرفى سربسته به مرد بغدادى داد و گفت: برو اين را به فلانى بده و بگو كه ذوالنون فرستاد، مرد بغدادى ظرف را به دست گرفته و راه افتاد، در ميان راه احساس كرد كه چيزى ميان ظرف حركت مىكند، تصميم گرفت كه درِ آن ظرف را بردارد تا ببيند چه چيزى داخل آن حركت مىكند. هنگاميكه در ظرف را برداشت با كمال ناباورى موشى را در آن يافت كه فوراً از آن ظرف فرار كرد.مرد بغدادى با عصبانيت و اوقاتى تلخ به سوى ذوالنون بازگشت و اظهار داشت:آيا اين جزاى سه سال خدمت است كه مرا به باد مسخره بگيرى؟! و با من يك موش براى ديگران بفرستى؟ذوالنون رو به او كرد و گفت: من از تو تعجب مىكنم كه بعد از سه سال رياضت هنوز قابليت نگهدارى از يك موش امانتى را ندارى، پس چگونه مىتوانى لياقت محافظت از اسم اعظم را داشته باشى؟ برو اول خودت را تربيت و آماده كن.ما بايد از خودمان شروع كنيم، خودمان را تربيت كنيم، برابر پيشامدها استوار و مقاوم باشيم. ببينيد يك هسته را، آنقدر زير خاك فعاليت مىكند تا اينكه جوانه بزند و اول كار در برابر كمترين نسيم خم مىشود، اما كمكم كه درختى تنومند شد و در دل خاك ريشهاى محكم دوانيد در مقابل شديدترين طوفانها مىتواند مقاومت بنمايد.البته بايد هر لحظه مواظب خود باشيم هرچند هم كه قوى بشويم چه بسا در برابر طوفانهاى گناه استوار باشيم اما يك گناه ناچيز ما را از راه منحرف سازد، (ديل كارنگى) يك نويسنده آمريكائى است و كتابهاى جالبى نوشته، در يكى از كتابهايش بنام (آئين زندگى) مىگويد: درختى400 سال عمر داشت و14 طوفان شديد ديد اما مقاومت كرد، ليكن سرانجام حشرات بسيار كوچكى آن را نابود ساختند اين مثالى بود براى انكه هرچه پيشرفت كرديم به خودمان مغرور نشويم.(1). و قال الشيطان لما قضى الامر ان الله وعدكم و وعد الحق و وعدتكم فأخلفتكم ما كان لى عليكم من سلطان الا ان دعوتكم فاستجبتم لى فلا تلومونى ولوموا انفسكم.