نتيجه سخن:
اينكه ما بايد فعاليت كنيم كه نخست فكر را بفهميم، و به دنبال آن شىء را تهيه و بسازيم، چون فكر تنها هم ارزش ندارد.مىگويند شخصى به دكان يك نانوا آمد و آنچه درس خوانده بود براى نانوا بازگو كرد، بعد در مقابل اظهار علم و دانشش درخواست يك قرص نان نمود، نانوا وى را رد كرد و گفت: اين گفتههاى تو كه براى من پول نمىشود.همچنين بايد از غرور اينكه منتظر معجزه باشيم كه خدا ياريمان كند درآئيم چون طلب پيشرفت سبب مىخواهد، مثلاً اگر كسى ازدواج نكند و از خدا اولاد بخواهد صد سال هم كه دعا كند اين امكان ندارد، بلكه بايد ازدواج بكند و اميد به خدا هم داشته باشد كه به او فرزندانى عنايت بفرمايد.بنا بر اين فكر تنها اثرى ندارد و اگر با عمل و سازندگى همراه گشت مؤثر خواهد افتاد و موجب پيشرفت مىشود لذا تمدن جز در پرتو تفكر و تعقل و سپس سازندگى امكانپذير نيست.درسى از رفتار على عليه السلام
در روايت از اهلبيت عصمت و طهارت عليهمالسلام آمده: (بنى الاسلام على خمس: علىالصلاة والزكات والحج والصوم والولايه).اسلام بر پنج پايه استوار شده است.. بر نماز و زكات و حج و روزه و ولايت.نماز ارتباط با خداست، روزه براى حفظ نفس و مخالفت با خواهشهاى آنست، زكات براى ترفيع سطح اقتصادى و بالاخره حج كنگره جهانى اسلامى است كه آنجا مسلمين گردهم آمده و از مشكلات يكديگر آگاهى يافته و اقدام به حل آنها مىكنند.اما ولايت از همه مهمتر است، ولايت يعنى اداره و رهبرى صحيح اسلامى است كه آن چهار ركن ديگر نيز با بودن ولايت بپا مىشود.صحبت پيرامون ولايت بمناسبت ولادت حضرت على (عليه السلام) است. تمام مسلمين و غير مسلمين على را به عدالت مىشناسند، (بولس سلامه در كتاب ملحمة الغديرش با وجودى كه مسيحى است چنين مىگويد:
لا تقل شيعة هواة على
يا سماء اشهدى و يا ارض قرّى
واخشعى انى ذكرت علياً
انّ فى كلّ منصف شيعيّا
واخشعى انى ذكرت علياً
واخشعى انى ذكرت علياً