بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید يكى از اسرار تمجيد دنيا از على بن ابىطالب همين است. ما بايد افرادمان را تربيت كنيم كه بتوانيم قضات و خدمتگزاران خوبى تحويل جامعه اسلامى بدهيم.روزى حضرت اميرالمؤمنين در محراب مسجد آماده نماز بودند، هنگامى كه دو دست را براى گفتن تكبيرةالاحرام بالا بردند ناگهان زنى بنام سوده خدمت آن حضرت آمد و از استاندارش شكايت نمود، آنهم پيرامون يك مسئله بسيار معمولى، امام در همان لحظه از خواندن نماز منصرف شده نامهاى از آستين مبارك در آورده و دستور جلب آن استاندار را مرقوم فرموند.اينها تمامى بايد برايمان درس باشد. ما بايد در تشكيل حكومت اسلامى هم سه قوه اصلى و هم دو قوه فرعى را به بهترين وجه داشته باشيم، البته قوه مقننه در خط مراجع تقليد تبلور مىيابد كه همان خط بيانگر قوانين قرآن و سنت است.
چگونگى تداوم انقلاب اسلامى
قرآن مجيد مىفرمايد: (ثم اتبع سببا) قوانين دنيائى بر اسباب و مسببات استوار شده، يعنى مثلاً اگر هسته پرتقال را كاشتيم درخت انار نخواهد داد، معمولاً انسانى كه بخواهد چيزى تهيه كند مقدمات آن را آماده مىسازد، و لذا قرآن كريم در باره كسانى كه به جنگ نرفته و در خانهها ماندند مىفرمايد.. (ولو ارادوا لخروج لا عدوله عده) يعنى آنها اگر مىخواستند با شما در جنگ شركت كنند مقدمات جنگ و خروج برابر دشمن را تهيه مىديدند اما دروغ مىگويند.دين مقدس اسلام هميشه با دشمنان خارجى روبرو بوده، روزى بنام امپراطورى رم و امپراطورى فارس روزى به نام مسيحيان و يهوديان و روزى به نام صهيونيسم و امپرياليسم يا امروز كه بنام شرق و غرب است.در گذشتههاى دور كه اسلام پيشرفت چشمگيرى داشت، و دشمن براى حفظ منافع خود مىخواست جلو آن را بگيرد، دست به نقشههاى شومى زد، به طور مثال:يك كشيش جوان مسيحى به نام پطرس در شهرهاى مسيحى نشين راه افتاد و به مردم وعده بهشت مىداد و جوانان را براى مقابله با پيشرفت اسلام و جنگ با مسلمين بسيج مىكرد. عده بسيارى دعوت او را پذيرفته و به اردويش ملحق شدند، تا اينكه عده آنان به حدود يك ميليون نفر رسيد، اين سپاه قوى براى جنگ با مسلمانان حركت كرد، اما در اثر بىنظمى و عدم كارآيى درست (300) هزار نفر از آنها در راه هلاك شده و بقيه شكست سختى خوردند و فرار را برقرار ترجيح دادند، و از آن روز كشيش مزبور را (پطرس معتوه) يعنى ديوانه نام نهادند.دولتهاى مسيحى از اين واقعه درس گرفته و با اصلاح نقاط ضعف و نظم و كارآيى صحيح متحدا عليه اسلام وارد كارزار شدند. و به همين منظور تنديسى ساختند از دو مجسمه كه يكى بسيار زيبا و بعنوان سمبل حضرت مسيح عليه السلام و ديگرى سياه چهره همچون يك عرب زشت وبد صورت بعنوان سمبل حضرت محمد (صلّى الله عليه وآله) ميباشد در حاليكه با شمشير به حضرت عيسى حمله برده و مجسمه حضرت مسيح را شكسته، به اين نحو به مسيحيت در برابر اسلام جنبه مظلوميت داده و دست به تبليغات زدند و با تحريكات و جريحهدار ساختن عواطف عمومى توانستند ارتشى نيرومند تشكيل و به بلاد اسلامى حمله كنند، از آن روز جنگهاى صليبى ميان مسيحيان و ارتش اسلام شروع شد، و متأسفانه فلسطين بدست مسيحيان سقوط كرد و تا حدود (200) سال به دست آنان بود، بعد از آن مسلمانان تجديد قوا كرده و متحدا فلسطين را از دست دشمن نجات بخشيدند، اين نشيب و فرازها ادامه داشت تا اينكه در حدود صد سال پيش روح تازهاى در مسلمانان دميده شد و علمائى با عزم و اراده به صحنه آمدند و توانستند موج و خروش تازهاى در ميان مسلمانان ايجاد كنند، و حركات آزاديبخش مكتبى و اسلامى سراسر دولتهاى اسلامى را فرا گرفت.اما با نقشههاى دشمنان شرقى و غربى تمام آن علما و مصلحين بطور مستقيم و غير مستقيم نابود و حركات آزاديبخش در نطفه خفه شد، آنگاه دشمن متحد دولت بزرگ اسلامى را قطعه قطعه كرد و بر سر هركشورى يك نوكر سرسپرده گماشت، و بعد اسرائيل را در قلب آنها كاشت و با ايجاد ستون پنجم و احزاب سرسپرده مختلف مانند حزب كمونيست و حزب بعث و غيره از رشد و پيشرفت سريع اسلام جلوگيرى كرد.