بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید راه حل اصلى و اساسى اين است كه جوانان ما از دوران كودكى تربيت اسلامى شوند، و اين بسيار سودمند خواهد بود، زيرا مغز كودك همانند نوار ضبط صوت هرچه احساس كند ثبت مىكند. البته براى تربيت اجتماعى كودكان راههاى مختلفى هست مانند:1 تشكيل مجالس وعظ و ارشاد. هركس در خانهاش يك مجلس هفتگى تشكيل دهد حتى اگر يك نفر هم بيايد خوب است، چه بسا همين كودك نشسته در گوشه مجلس در آينده يك شخصيت بسيار مهم شود، و انسان نبايد زود نااميد شود، بلكه با ارادهاى قوى كارش را دنبال كند تا به هدفش نائل آيد، پيامبر عاليقدر اسلام از خودشان آغاز كردند، در كعبه به تنهائى نماز مىخواندند و بعد تنها حضرت على (عليه السلام) و حضرت خديجه به وى اقتدا مىكردند، و با آنهمه تلخيها ساخت و مأيوس نشد تا سرانجام موفق شد، و امروز اسلام شرق و غرب را فراگرفته.در احوال و خاطرات هيتلر آمده كه حتى كودكان نوزاد را در داخل حزب نازى مىكرد، و با اجازه مادرانشان براى كودكان كارت عضويت صادر مىنمود، و عقيده داشت كه بچه را بايد از روز تولد تربيت نمود و هرآنچه در كودكى احساس كند بر نوار مغزش ضبط مىشود.ولذا اسلام فرموده كه در دو گوش نوزاد اذان و اقامه گفته شود. و اين مسئله اثر عجيبى دارد و كودك را مسلمان و يا اگر مسلمان هم نباشد مايل به دين اسلام پرورش مىدهد.يك صابئى در شهر مقدس كربلا نزد ما آمد و پرسشهائى در باره دين اسلام نمود، و بالاخره مسلمان شد، من از اوضاع و احوال او سئوال كردم؟ وى در پاسخ گفت:روز تولد همسايهاى مسلمان و روحانى داشتيم، مادرم قنداقه مرا نزد او برد، و خود مادرم نقل مىكند كه آن روحانى عبارتهائى را كه مسلمانان براى نوزادانشان مىخوانند در دو گوش من خواند، من از بدو كودكى مسلمانان را دوست داشتم. در مجالس مذهبى و به ويژه سوگوارى امام حسين (عليه السلام) شركت مىكردم، تا بالاخره الان نزد شما به شرف اسلام نائل آمدم.پس تشكيل مجالس دينى و مذهبى لااقل اين فايده را دارد، و مقصود از روايت (رحم الله من احيى ذكرنا يا امرنا) يعنى خداى رحمت كند كسى را كه ياد ما را زنده نگاه دارد. همين معنى را مىرساند.و لذا استعمارگران اين همه از روحانيون گريزانند چون هرچه مجالس وعظ و ارشاد باشد توسط روحانيون اداره مىشود، ميرزا ملكم خان كه يكى از مزدوران استعمار در دوران ناصرالدين شاه بود مىگويد. (تا آخوندها هستند ايران جلو نخواهد افتاد) البته به نظر او و اربابانش!2 بايستى در مقابل فكر و ايدئولوژى بيگانگان ما هم بتوانيم به جوانانمان فكر بدهيم، و در برابر جنگ فرهنگى دشمن لااقل از خود دفاع كنيم. اين را بايد بپذيريم كه جوان فكر مىخواهد و دنبال آن است كه مغز به كار افتادهاش را اشباع كند، اگر ما به وى خوراك فكرى ندهيم مجبور است كه از خوراكهاى رنگارنگ ديگران استفاده كند، ما نبايد چشم انتظار معجزه باشيم. بايد واقعا كار كنيم. چون سنت خدا بر اين نهاده شده كه دنيا براى زحمتكشان باشد، دنيا دار امتحان است و قرآن كريم مىفرمايد. ما به هركس در اين دنيا فرصت دادهايم كه كار كند.ما بايد با كمال خونسردى و بدون عجله و تهور تا مىتوانيم مجلههاى اسلامى، كتابها و نشريات حاوى ايدئولوژى مكتب اسلام را گسترش بدهيم، و با اين كار مىتوانيم نسلها را مسلمان بار آوريم. در غير اين صورت امروزه داد و قال و فحش و ناسزا هيچ اثرى ندارد. چون دشمن با نقشه وارد كارزار شده، و پيوسته پيش مىرود، و ما تا نقشه و نظم و برنامهريزى دقيق نداشته باشيم نمىتوانيم در برابر دشمن ايستادگى كنيم، پس طبق آيهاى كه قبلاً ذكر شد نخست برنامهريزى بايد از روى دقت صورت پذيرد.