بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
الموسوى را. ملاحظه مىشود كه حر عاملى رحمه اللَّه اولا كتاب را بنام خلاف الفقها عنوان مىكند نه تعليق على خلاف الفقهاء كه ظهور در اين دارد كه كتاب بصورت مستقل مبنى بر ذكر موارد خلافى است و نه بصورت حاشيه.و ثانيا، معلوم مىشود كه كتاب خلاف الفقهاء يا تعليق خلاف الفقهاء شريف رضى وجود داشته و ميان دانشمندان مطرح بوده است كه اجازه روايت آن را مىدادهاند و ظاهرا تا كتابى وجود نداشته باشد و به رؤيت فقهاء و محدثين نرسيده باشد اجازه روائى آن مفهوم پيدا نمىكند و اين معنى، اميدوار مىسازد كه اين كتاب از بين نرفته و در گوشه و كنار كتابخانههاى جهان، نسخهاى از آن موجود است و بدست خواهد آمد انشاء اللَّه تعالى.ابن شهر آشوب در احوال امام صادق عليه السلام مىنويسد: ابو القاسم بغار در مسند ابو حنيفة ياد مىكند كه حسن بن زياد گويد: از ابو حنيفه سؤال شد: فقيهترين كسى كه ديدى كى بود او در پاسخ گفت: جعفر بن محمد. يك زمان منصور، كسى نزد من فرستاد و پيغام داد كه اى ابو حنيفه مردم گفتار جعفر بن محمد شدهاند از مسائل سخت، چندى آماده كن تا با او بحث كنى. من چهل مسئله فراهم آوردم و آن گاه كه ابو جعفر منصور مرا به حيره احضار كرد نزد او شدم و سلام گفتم و با هم وارد مجلس شديم و نشستيم.منصور گفت: اى ابا عبد اللَّه ابو حنيفه را بشما معرفى مىكنم، امام صادق فرمود: او را مىشناسم و بعد ابو جعفر منصور رو به من كرد و گفت: مسائلى را كه مىخواستى از ابو عبد اللَّه سؤال كنى، بپرس و من يك يك سؤالاتم را مطرح مىكردم و او پاسخ مىداد و مىفرمود: شما چنين مىگوئيد و فقهاى مدينه چنان مىگويند و نظر ما هم اين است، گاهى نظر ما و شما برابر است و گاهى با فقهاى مدينه موافقيم و با نظر شما مخالف هستيم و گاهى هم مخالف هر دوى شما مىباشيم. من همه چهل مسئله را كه گرد آورده بودم پرسيدم و او «جعفر صادق «ع») در جواب هيچيك نماند.آن گاه ابو حنيفه گفت: آيا فقيهترين و داناترين مردم، آشناترين آنها به نظرات دانشمندان و موارد اختلاف نيست