بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
گفتهاند كه او از زير زمينهاى قصر خود، راهى پنهانى و زير زمينى، به بيرون بغداد كشيده بود كه در دو فرسخى شهر سر در مىآورد تا اگر خطر به كنار قصر او رسيد بتواند از اين راه پنهانى جان سالم بدر ببرد. اما به همه تدبيرها بزودى معلوم شد همان كسان كه محافظان شهر اويند مىتوانند مايه خطرى بزرگ براى او شوند. يك قيام و طغيان داخلى از سوى قواى مسلح و سپاهيان محافظ شهر، اين خطر بزرگ را براى منصور مجسم ساخت، و او را بفكر چاره انداخت. به اشاره يكى از سران دولت، منصور فرزندش مهدى را با بخش عظيمى از لشكر خويش به آن سوى دجله روانه ساخته و قصرى در آنجا براى سكونت مهدى بنا كرد. اين ناحيه كه در ابتدا به «عسكر مهدى» شهرت يافت، بعدها بنام رصّافه و بغداد شرقى مرسوم شد، و با انتقال خليفگان عباسى بدان بصورت مركز اصلى قدرت در جهان اسلام در آمد.
محله كرخ و بازار آن
بازارهاى شهر چنانكه ديديم در داخل آن در طاقات بخشهاى مختلف ساخته شده بود. تجار بيگانه با كاروانهاى تجارتى به داخل شهر آمده و در اين مراكز به داد و ستد مىپرداختند. اما ديرى نگذشت كه منصور از اين كه بازارها در داخل حصار ساخته شده پشيمان گشت، و آن را به بيرون دروازههاى آن انتقال داد، و بدين ترتيب بود كه محله كرخ پديد آمد.مورخين و جغرافيا نويسان در بيان علت اين پشيمانى اتفاق نظر ندارند. خطيب در تاريخ بغداد نقل مىكند: در همان اوان كه منصور از ساختمان شهر بغداد فراغت يافته بود، فرستادگانى از جانب امپراطور روم به نزد او آمدند. وى دستور داد كه آنها را به بالاى بام و ايوان قصر بر آورند، و در گوشه و كنار شهر براى تماشاى همه جوانب آن بگردش ببرند، تا در پايان بتواند از نظرات ايشان نسبت به شهر خويش مطلع گردد. پس از پايان گردش و ديدن نقاط مهم شهر، روميان به نزد منصور بار يافتند. او از سرلشكر رومى كه رياست هيئت نمايندگى روم را بعهده داشت سؤال كرد: اين شهر را چگونه ديدى سر لشكر رومى پاسخ داد: كار اين شهر را بكمال ديدم جز اين كه يك نقص در آن وجود دارد. منصور گفت: و آن چيست او پاسخ داد: دشمنان تو هر وقت كه بخواهند مىتوانند به شهر وارد شوند، و تو از ورود و خروج آنان كاملا بى اطلاع مىمانى، و نيز اخبار تو در تمام آفاق پراكنده مىشود بدون اين كه تو بتوانى آن را بپوشانى. منصور گفت: به چه شكل رومى گفت: بازارها زيرا ورود