بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
به جز اين نمونهها دلايل ديگرى كه نشان بدهد مذهب اهل كرخ چه بوده در دست نيست. در طول قرن سوم آنچه اسناد و مدارك از كرخ سخن مىگويند در مردم مذهب مردم آن چيزى به زبان نمىآورند. يعقوبى و طبرى و ابن اثير و ابن كثير و ابو الفداء و ابن جوزى در تمام نقاطى كه از كرخ سخن گفتهاند هيچگونه اشارتى به مذهب اهل كرخ يا اختلاف مرامى اين بخش از بغداد با ساير محلات آن نمىيابند.اما در قرن چهارم با صراحت تمام مذهب تشيع بعنوان مذهب اهل كرخ مطرح مىشود. ابن جوزى در حوادث سال 231 مىنويسد: «و فيها كثر الرفض ببغداد فنودى بها من ذكر احدا من الصحابة بسوء فقد برئت منه الذمه»: در اين سال تشيع در بغداد فراوانى يافت... سال 331 كه ابن جوزى از آن بدينگونه نام مىبرد چند سالى از خلافت مقتدر (295 تا 320) و وزارت وزراى شيعى آل فرات و نفوذ و اقتدار اين خاندان شيعى، بيش نگذشته است. ضعف حكومت عباسيان و دوران وزارت مقتدرانه آل فرات و نفوذ دانشمندان و متكلمان نوبختى در دستگاه دولت، و حضور نواب اربعه امام عصر صلوات اللَّه عليه در بغداد كه با نهايت درايت و كاردانى و بصيرت و دانش، تشيع را رهبرى مىكردند، مجموعهاى بود كه هر روز بر تعداد و قدرت اقليت شيعى بغداد مىافزود: در حوادث سال 314 يعنى هفده سال قبل از تاريخ مذكور گفته مىشود كه جماعتى از شيعيان يا به تعبير مورخين رسمى اهل تسنن «رافضيان» در مسجد براثا در جنوب غربى يا قبله محله كرخ جمع شده و سخن مىگفتهاند... اينها اولين اطلاعات صريح و دقيق ما از مذهب اهل كرخ و نفوذ تشيع در بغداد است. بعد از اين در سال 334 با ورود دولت شيعى آل بويه به بغداد روبرو مىشويم كه تا حدود 110 سال بعد، عباسيان در زير لواى اقتدار و قيمومت ايشان بسر مىبردهاند. از اين ببعد از تشيع كرخيان و حوادثى كه بر مردمان اين محل گذشته است، اخبار زيادى در تواريخ مسطور است كه البته اغلب در تحت عنوان منازعات و اختلافات خونين و اسفبارى است كه ميان حنبليان بغداد و شيعيان كرخ اتفاق مىافتاده است، و در آن اموال بغارت و خانهها و دكاكين به آتش و جانها به دست باد فنا سپرده مىشده است.مورخين سالهاى 361 و 363 و 380 و 381 و 384 و 389 و 391 و 406 و 408 و 417 و 422 و 437 و 444 و 445 و 449 و 450 و 479 و 480 و 482 و 486 را سالهائى مىدانند كه در آنها فتنه و منازعه و جنگهاى ناشى از تعصبات كور مذهبى در ميان مردم محلات سنىنشين بغداد و مردم كرخ بالا گرفته و مساكن و دكاكين و جان و مال مردمان كرخ طعمه حريق و قتل و غارت شده است.در يكى از مهمترين اين منازعات كه در سال 443 هجرى اتفاق افتاد به بهانه اين كه