بسم اللَّه الرحمن الرحيم (مقصود از اين مقاله يك مرور كلى و اجمالى بر وضوع مردم عادى شيعه در قرنهاى چهارم و پنجم است كه طبعا قسمتى از آن در باره روابط پيروان تسنن و تشيع در آن دو قرن خواهد بود و بسيارى از مطالب، با شهر بغداد مولد و موطن شريف رضى و بزرگترين شهرهاى اسلام و مهمترين مركز تمدن اسلامى در آن عصر ارتباط خواهد داشت).
يك نظر كلى
دو قرن چهارم و پنجم، حقا بايد از درخشانترين قرنها در تاريخ تشيع به حساب آيد، اين دو قرن از بسيارى جهات با قرنهاى قبل و بعد از خود، تفاوت دارد. صدها تن از علماى بزرگ در آن به وجود آمدند كه نظائر بسيارى از آنان را در قرنهاى ديگر، كمتر مىتوان يافت، كسانى همچون شيخ كلينى و شيخ صدوق و شيخ مفيد و شيخ طوسى و شريف مرتضى و شريف رضى در آن عصر مىزيستند، كتب اربعه و صدها كتاب ديگر از امهات كتب شيعه و از همه مهمتر كتاب شريف نهج البلاغه در آن زمان تدوين يافت، علماى شيعه فرصت پيدا كردند تا در باره اثبات حقانيت اعتقادات خود با مخالفان، به بحث و مناظره بپردازند و فقه خود و مبانى استوار و غير قابل انكار آن را به ديگر فرقههاى ارائه كنند و كتابهايى همانند انتصار شريف مرتضى و خلاف شيخ طوسى تأليف شد، فشارها و محدويتهايى كه بر شيعه وارد مىآمد به نسبت زيادى تعديل يافت، پيروان تشيع توانستند شعارهاى خود را آزادانه بر پا دارند. چند حكومت شيعى مذهب در اطراف سرزمينهاى