بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اسلامى تشكيل يافت، در شام، آل حمدان در عراق و قسمت مهمى از ايران، آل بويه، در مصر و قسمتى ديگر از شمال آفريقا، فاطمىها، و در نواحى ديگرى نيز امراى شيعى مذهب ديگرى فرمان راندند، از جمله در گيلان و مازندران سادات حسينى، در شمال عراق حكام بنى عقيل و آل مزيد (بر وزن منبر) كه اغلب در فرمان آل بويه بودهاند.در هر حال، آنچه در اين مقال مورد نظر است، يك مرور اجمالى بر وضع شيعه در آن عصر ميباشد، عصرى كه آثار گرانقدرى مانند نهج البلاغه و كافى و من لا يحضره الفقيه و تهذيب و استبصار در آن به وجود آمد.در آغاز سخن مناسب به نظر مىرسد كه نخست به وضع شيعه پيش از قرن چهارم مختصر اشارهاى بشود تا تحولى كه در قرن چهارم در وضع شيعه پديدار گشت، بهتر معلوم گردد. در باره مصائبى كه از طرف حكام جور بر پيروان تشيع وارد مىآمد و خونهاى به ناحقى كه از اين بابت ريخته شد و كسانى از سادات علوى كه در راه اظهار عقايد خود، شكنجه شدند يا به شهادت رسيدند، در كتب تاريخ به تفصيل ذكر شده و مخصوصا در باره قيامها و مجاهدات سادات علوى در عموم آثار مربوط به تاريخ اسلام بالاخص در كتاب مقاتل الطالبيين ابو الفرج اصفهانى مشروحا بيان گرديده است، در اينجا به تناسب مورد به ذكر خلاصهاى از نامه مفصل ابو بكر خوارزمى نويسنده معروف قرن چهارم كه به جمعى از شيعه شهر نيشابور كه مورد ستم محمد بن ابراهيم والى آن شهر (ظ، از طرف امراى سامانى) نوشته است، مبادرت مىشود، خوارزمى در اين نامه به شمهاى از مصائبى كه از نخست بر اهل بيت پيغمبر صلّى الله عليه وآله وسلّم و پيروانشان وارد آمده اشاره كرده و گفته است:... وقتى ما، در فرائض و سنن پيروان امامان خود مىباشيم، پس شايسته است كه در رنج و محنت هم، از ايشان پيروى كنيم.آن گاه خوارزمى پس از ذكر مصيبتى كه به امير المؤمنين عليه السلام و فاطمه زهرا عليها السلام وارد آمد، مىگويد: امام حسن عليه السلام مسموم شد، برادرش حسين عليه السلام آشكارا به شهادت رسيد، زيد بن على در كناسه (محلهاى در كوفه) به دار آويخته شد، موسى بن جعفر عليه السلام در زندان از جهان رفت و على بن موسى عليه السلام به دست مأمون مسموم گرديد.براى شما همين مطلب كافى است كه در جهان اسلام، شهرى نيست جز اين كه شهيدى از آل ابي طالب در آن مدفون است كه در قتلشان امويان و عبّاسيان شركت داشتهاند.