بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
حميت دينى، آنان را به سوى مرگ كشانيد، زندگى در ذلت و سرافكندگى را زشت دانستند و با عزّت و سربلندى مردند، جامى از شربت مرگ را ننوشيدند جز اين كه شيعيان و دوستدارانشان نيز آن شربت را نوشيدند... بنى اميّه از خدا نمىترسيدند و حشمت مردم را نگاه نمىداشتند، بندگان خدا را برده خود كرده بودند و مال خدا را در دستهاى خود مىگردانيدند، خانه كعبه را ويران مىساختند و صحابه پيامبر را به بردگى خود مىكشانيدند... معاويه، حجر بن عدى كندى و عمرو بن حمق خزاعى را پس از قسمهاى مؤكّد و پيمانهاى استوار به قتل رسانيد و زياد بن سمية هزاران تن از شيعيان كوفه و بصره را در زندان كشت.خوارزمى، پس از اشاره به واقعه كربلا و ستمگريهاى عبيد اللَّه زياد و حجاج بن يوسف و ظلمى كه از آل عباس بر اولاد على عليهم السلام وارد آمد مىگويد: امامى از امامان هدايت، از جهان مىرود، كسى به تشييع جنازه او نمىرود و مقبره او گچ كارى و تعمير نمىشود، اما وقتى دلقك يا مسخرهاى مىميرد، عدول دار القضاء و قضات، جنازه او را تشييع ميكنند و مجلس عزاى او را فرماندهان و واليان آباد مىسازند، دهريان و سوفسطاييان در ميان ايشان ايمن و سالم زيست ميكنند اما هر كس كه او را شيعه بدانند، مىكشند، و هر كه نام على بر فرزندش بگذارد، خونش را مىريزند... شاعران قريش در زمان جاهليت (يعنى شاعرانى كه اسلام نياورده بودند) اشعارى در هجو امير المؤمنين عليه السّلام و معارضه با اشعار مسلمانان سرودند، آن اشعار را ضبط كردند و اخبار آن گونه شاعران را تدوين نمودند، راويان شعر از قبيل واقدى و وهب بن منبه و كلبى و شرقى بن قطامى و ميثم بن عدى و دأب الكنانى، آن گونه شعرها را روايت كردند، اما يكى از شاعران شيعه از مناقب وصى پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم بلكه در باره معجزات پيغمبر صلى اللَّه عليه و آل سخن مىگويد، زبانش را مىبرند و ديوانش را پاره پاره ميكنند، همان گونه كه با عبد اللَّه بن عمار برقى رفتار شد و همان طور كه قبر منصور بن زبرقان نمرى نبش گرديد... تا بدان حد كه هارون پسر خيزران، (هارون الرشيد) و متوكل، جز به كسى كه به آل ابو طالب ناسزا گويد و به يارى نواصب بر خيزد، مال و بخشش عطا نمىكردند.عمار ياسر در هنگام جنگ صفين گفته است: اگر اين گروه (ياران معاويه) ما را بزنند و تا نخلستانهاى هجر (ناحيهاى در بحرين) برانند باز هم مىدانيم كه بر حقيم و آنها بر باطلند.بنا بر اين، اگر مصيبت و رنجى به ما برسد، اين چيزى است كه ما به آن عادت داريم و اگر دولتى براى ما باز گردد، اين چيزى است كه به راستى انتظار آن را داشته و داريم، هنگام محنت بايد شكيبا بود و هنگام نعمت سپاسگزار. در مدت هزار ماه (يعنى مدت