یادنامه علامه شریف رضی (قدس سره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یادنامه علامه شریف رضی (قدس سره) - نسخه متنی

علی دوانی؛ همکاران: محمد رضا آل صادق، احمد الوائلی، احمد فرج اللَّه، صلاح الصاوی، جعفر الهلالی، علی اکبر هاشمی رفسنجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حميت دينى، آنان را به سوى مرگ كشانيد، زندگى در ذلت و سرافكندگى را زشت دانستند و با عزّت و سربلندى مردند، جامى از شربت مرگ را ننوشيدند جز اين كه شيعيان و دوستدارانشان نيز آن شربت را نوشيدند... بنى اميّه از خدا نمى‏ترسيدند و حشمت مردم را نگاه نمى‏داشتند، بندگان خدا را برده خود كرده بودند و مال خدا را در دستهاى خود مى‏گردانيدند، خانه كعبه را ويران مى‏ساختند و صحابه پيامبر را به بردگى خود مى‏كشانيدند... معاويه، حجر بن عدى كندى و عمرو بن حمق خزاعى را پس از قسمهاى مؤكّد و پيمانهاى استوار به قتل رسانيد و زياد بن سمية هزاران تن از شيعيان كوفه و بصره را در زندان كشت.

خوارزمى، پس از اشاره به واقعه كربلا و ستمگريهاى عبيد اللَّه زياد و حجاج بن يوسف و ظلمى كه از آل عباس بر اولاد على عليهم السلام وارد آمد مى‏گويد: امامى از امامان هدايت، از جهان مى‏رود، كسى به تشييع جنازه او نمى‏رود و مقبره او گچ كارى و تعمير نمى‏شود، اما وقتى دلقك يا مسخره‏اى مى‏ميرد، عدول دار القضاء و قضات، جنازه او را تشييع ميكنند و مجلس عزاى او را فرماندهان و واليان آباد مى‏سازند، دهريان و سوفسطاييان در ميان ايشان ايمن و سالم زيست ميكنند اما هر كس كه او را شيعه بدانند، مى‏كشند، و هر كه نام على بر فرزندش بگذارد، خونش را مى‏ريزند... شاعران قريش در زمان جاهليت (يعنى شاعرانى كه اسلام نياورده بودند) اشعارى در هجو امير المؤمنين عليه السّلام و معارضه با اشعار مسلمانان سرودند، آن اشعار را ضبط كردند و اخبار آن گونه شاعران را تدوين نمودند، راويان شعر از قبيل واقدى و وهب بن منبه و كلبى و شرقى بن قطامى و ميثم بن عدى و دأب الكنانى، آن گونه شعرها را روايت كردند، اما يكى از شاعران شيعه از مناقب وصى پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم بلكه در باره معجزات پيغمبر صلى اللَّه عليه و آل سخن مى‏گويد، زبانش را مى‏برند و ديوانش را پاره پاره ميكنند، همان گونه كه با عبد اللَّه بن عمار برقى رفتار شد و همان طور كه قبر منصور بن زبرقان نمرى نبش گرديد... تا بدان حد كه هارون پسر خيزران، (هارون الرشيد) و متوكل، جز به كسى كه به آل ابو طالب ناسزا گويد و به يارى نواصب بر خيزد، مال و بخشش عطا نمى‏كردند.

عمار ياسر در هنگام جنگ صفين گفته است: اگر اين گروه (ياران معاويه) ما را بزنند و تا نخلستانهاى هجر (ناحيه‏اى در بحرين) برانند باز هم مى‏دانيم كه بر حقيم و آنها بر باطلند.

بنا بر اين، اگر مصيبت و رنجى به ما برسد، اين چيزى است كه ما به آن عادت داريم و اگر دولتى براى ما باز گردد، اين چيزى است كه به راستى انتظار آن را داشته و داريم، هنگام محنت بايد شكيبا بود و هنگام نعمت سپاسگزار. در مدت هزار ماه (يعنى مدت‏

/ 413