مضمون جمله معروف اختلاف بينداز و حكومت كن، بر خلاف آنچه شهرت دارد كه در يكى دو قرن اخير مورد عمل قرار گرفته، ظاهرا در طول تاريخ تمدن بشر و از زمانى كه گروهى اندك بر گروهى انبوه فرمان ميرانده و هر چه مىخواستهاند مىكردهاند، مصداق داشته و در هر عصرى متناسب با وضع آن عصر و روحيات مردم، مورد عمل قرار مىگرفته است، كه اين خود يك بحث مفصل و دقيقى است و از موضوع اين مقال كه مربوط به بررسى علل اختلاف ميان سنى و شيعه ميباشد، خارج است، گويا در اين امر ترديدى نباشد كه اختلاف و حتى جدايى ميان پيروان مذاهب تسنن و تشيع را حكام جور بالطايف الحيل و اغلب من غير مستقيم، به وجود مىآوردهاند و به آن دامن مىزدهاند تا ميان اين دو قشر عظيم اسلامى خصومت به وجود بياورند و از گرد آمدن آنها براى مبارزه با ستمگرىهاى ايشان (يعنى حكام جور) آسوده خاطر گردند.و گرنه مردم عادى، چه سنى و چه شيعه با يكديگر اختلافى و خصومتى كه به زد و خورد و حتى كشتار همديگر منجر شود نداشتهاند.نخستين فرمانروايى كه با ترفندهاى گوناگون، ميان مسلمانان جدايى افكند و تخم دشمنى در ميان آنان پراكند، معاويه بن ابى سفيان بود، قبل از معاويه نيز اختلافاتى به صورتهاى گوناگون، ايجاد شده بود ليكن نحوه آن اختلافات با اختلافاتى كه معاويه به اصطلاح امروزى با برنامهريزىهاى دقيق به وجود آورد، به كلى متفاوت بود. وى در جريحهدار كردن قلوب شيعه، نهايت كوشش را به كار برد، دستور داد در منابر، به سب و شتم امير المؤمنين عليه السلام دهان بگشايند، افرادى و از همه معروفتر، ابو هريرة را اجير كرد تا بدانگونه كه او مىخواهد، به جعل حديث بپردازند. و بر خلاف روح اسلام كه همه مسلمانان را از هر نژاد و رنگ برادر خوانده و ملاك برترى نزد خدا را فقط تقوى قرار داده، ميان عرب و عجم جدايى انداخت و عربها را وادار ساخت با به انواع مختلف، عجمها را تحقير كنند و آنان را عبيد بنامند و كارهاى ديگرى از اين قبيل كه در كتب تاريخ به تفصيل ذكر شده است، معاويه با اين اعمال حيلهگرانه خود،