بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
مردم شام را در مقابل شيعه از يك طرف و در مقابل اقوام غير عرب از طرف ديگر بر مىانگيخت بسيارى از اهل شام هم در آن وقت، مردمى بودند بى اطلاع و جاهل و طبعا زود باور كه به آسانى سخنى را مىپذيرفتند و در آن مبالغه و تعصب به كار مىبردند. از سوى ديگر، معاويه و خلف او يزيد و بعدا ديگر بنى اميه (به استثناى عمر بن عبد العزيز)، سخت به آزار و شكنجه شيعه مىپرداختند، پيشوايان و بزرگان شيعه را به شهادت مىرسانيدند، روز عاشورا را كه مهمترين روز سوگوارى شيعه است، عيد مىگرفتند و لباس نو مىپوشيدند و جشن و سرور بر پا مىكردند، و از هيچ توهين و تهمتى نسبت به شيعه فروگذار نمىكردند، شيعه نيز ساكت نمىنشستند و به صورتهاى مختلف با بنى اميّه به مبارزه بر مىخواستند و اگر ياراى مبارزه علنى نداشتند، در خفا براى بر انداختن بنى اميّه فعاليّت مىكردند، تا سرانجام امويان را از ميان بردند، امّا بى آنكه شيعه بخواهد بنى العبّاس روى كار آمدند، شيعه معتقد بود كه خلافت حق آل على عليه السلام است و بنى العباس مانند بنى اميّه، به ناحق آن را در دست گرفتهاند و به قول نويسنده تاريخ قديم بخارا چون آل عباس خلافت را در دست گرفتند، شيعه آل على عليه السلام از خلافت آنان خرسند نبودند و مىگفتند: ما از رنج مروانيان اكنون خلاص يافتيم، ما را رنج آل عباس نمىبايد، فرزندان پيغمبر صلّى الله عليه وآله وسلّم بايد كه خليفه پيغامبر بود. دشمنى و ستمى كه عباسيان با آل على عليه السلام و پيروانشان روا مىداشتند، از دشمنى و ستم امويان كمتر نبود بلكه افزون بود، اينان نيز مردم را براى آزار رساندن به شيعه و دشمنى با آنان تحريك و ترغيب مىكردند، در آن وقت كه بيشتر ساكنان سرزمينهاى اسلامى پيرو مذاهب تسنن بودند، و غالب آنها از عقايد و فقه و حديث شيعه آگاهى نداشتند و پيشوايان شيعه را نمىشناختند، با تلقينات نادرستى كه به آنها شده بود و با اعمالى كه از اعمال بنى العباس مىديدند، گاهى پارهاى از آنها، به دشمنى با شيعه بر ميخاستند و به آزار آنان مىپرداختند و نسبت به امورى كه از نظر شيعه مقدس و محترم بود، اهانت مىكردند.
2- تحريكات قصهگويان و قوالان و پارهاى از نويسندگان
گذشته از واعظان كه غالبا از معلومات كافى و عميقى برخوردار بودند، افراد ديگرى